Quantcast
Channel: مصاحبه با وبلاگ نویسان پرشین بلاگ
Viewing all 31 articles
Browse latest View live

مصاحبه با سیاوش برهان

$
0
0

سلام به دوستان عزیز... این اولین فعالیت من به عنوان همکار در بلاگ مصاحبه هست... امیدوارم این مصاحبه بتونه برای شما جالب توجه باشه... این بار به سراغ بلاگ باد صبا رفتیم... بلاگی که سیاوش برهان عزیز اون رو مینویسه...

 

 

 

 

سیاوش میگه: "فکر کنم سکوت به بغض نزدیکتر باشه تا فریاد"


 

ضمن سلام به سیاوش عزیز و سپاس بابت اینکه دعوت ما رو قبول کردی...

 سیاوش جان لطفا خودت رو معرفی کن و بگو از کی شروع به نوشتن وبلاگ کردی؟

به نام خدا. سیاوش برهان هستم. سی و چهار سالمه و اهل سیرجانم. از سال 74 که دانشگاه قبول شدم اومدم تهران و بعد از دوره فوق و کار و ازدواج همینجا موندگار شدم. از سال 81 با همراه و همسفر زندگی رو ادامه میدم و از سال 84 هم یه دختر کوچولو به اسم صبا به جمع ما اضافه شد.

اولین نوشته وبلاگم رو پنجم خرداد سال 86 توی وبلاگم نوشتم. روزی که ((صبا)) دو ساله شد. یعنی به عبارت دیگه تولد ((صبا)) و ((باد صبا)) دقیقا توی یه روز هست. البته باد صبا 2 سال از صبا کوچکتره. البته قبل از اون هم وبلاگ می خوندم و تصمیم داشتم که خودم هم بنویسم تا اینکه توی این روز باد صبا متولد شد. 

 

باد صبا. چرا این اسم رو برای بلاگت انتخاب کردی؟

از سالهای پیش با عبارت ((باد صبا))  در شعر های حافظ و دیگر شاعران آشنا بودم. عبارت قشنگی است و معنی دوست داشتنی ای دارد. یک فیلم مستند هم چند سال پیش از تلویزیون پخش شد به نام ((باد صبا)) ساخته آلبر لاموریس مستند ساز بزرگ فرانسوی. از اون فیلم هم خیلی خوشم اومد تا اینکه چند سال بعد هم کوچولویمان متولد شد و اسم ایشان را هم صبا گذاشتیم. همه اینها باعث شد که نام وبلاگم را باد صبا بگذارم. چون دوست داشتم حسی که با نام وبلاگم به خواننده ها منتقل می شود حس دوستی باشد.

 

اون موقع که شروع به نوشتن وبلاگ کردی، آیا پی هدف خاصی بودی یا فقط برای اینکه تجربه تازه ای رو داشته باشی شروع کردی؟

بهتره برای این پرسش برم سراغ آشنایی خودم با وبلاگ. من از سال 74 تا سال 81  ساکن خوابگاه دانشگاه بودم. خیلی دوران خوبی بود و دوستان صمیمی و خوبی داشتم و دارم. آخرین ترمی که من در خوابگاه بودم دوست بزرگوار دیگری هم با ما هم اتاق بود که بعد از دفاع از پایان نامه اش از ما خداحافظی کرد و خوابگاه را ترک کرد. موقع خداحافظی علاوه بر شماره تلفن و آدرس ایمیل آدرس دیگری هم به ما داد و گفت این هم آدرس وبلاگم. من که تا اونموقع نمی دونستم وبلاگ چیه فکر کردم با داشتن آدرس ایمیل دیگه وبلاگ توجیهی نداره.

چند روز بعد به کمک اون آدرس به اون وبلاگ سر زدم خیلی خوشم اومد. احساس کردم همان چیزی است که به کمک آن می شود دلنوشته ها را در اختیار دیگران هم گذاشت. کم کم با وبلاگهای دیگری هم آشنا شدم و مرتب سر میزدم و در بحث کامنتها هم شرکت می کردم. این باعث شد که کم کم حس کنم لازمه خودم هم محیطی داشته باشم که راحت تر بتونم حرف هام رو بزنم. چیزی شبیه مقاله نوشتن در مجله ها و روزنامه ها. اما خب کار روزنامه و مجله کمی تخصصی بود و سنخیتی با کار من نداشت. این بود که بعد از چند سال وبلاگ خوانی وبلاگ خودم را هم راه انداختم. و میشه گفت هدف خاصم همان داشتن وبلاگ بود. داشتن جایی برای گفتن و نوشتن و ارتباط با دوستان در فضای مجازی.

 

 میخوام بدونم که آیا بهش رسیدی یا نه؟

همونطور که گفتم یکی از اهداف اصلی من همون داشتن یه رسانه خصوصی بود که بهش رسیدم. البته وبلاگ من در مقایسه با وبلاگهایی که چند هزار نفر در روز خواننده دارند اصلا وبلاگ معروف و پر خواننده ای نیست. اما کاملا از اینکه همین تعداد خواننده هم در جاهای مختلف دنیا به اینجا سر می زنند خیلی راضی ام. یکی از اهدافم هم این بوده که بتونم در مورد موضوعی اضهار نظر کنم که وبلاگم به من این امکان رو میده.

سیاوش بین قلم و کاغذ، کیبورد و مانیتور کدومش رو ترجیح میدی؟

طبیعیه که کاغذ و قلم حس نوستالژیکتری داره. اینو توی دریافت نامه های کاغذی هنوز هم میشه حس کرد. اما به خاطر سرعت و راحتی من مانیتور و کیبور رو ترجیح میدم. البته یه دلیل دیگه هم داره. از همون سالهای دبستان یادمه که من بد خط و نا منظم می نوشتم ولی الان به کمک نرم افزار های تایپ میشه خیلی مرتب و تمیز نوشت و این یکی از دلایل استقبال من از مانیتور و کیبورده.

 

سیاوش جان وبلاگت رو که میخونیم هم نثر میبینیم هم نظم میبینیم. دوست دارم بدونم توی وبلاگت بیشتر چه چیزی مینویسی؟ یا اینکه دلت میخواد راجع به چه چیزهایی بیشتر بنویسی؟

راستش فکر کنم سوال سختی باشه چون خیلی قاطی پاطی می نویسم. میشه گفت خیلی از نوشته هام خاطرات قدیم هستند. بعضی از نوشته هام هم شعر های قشنگی هستند از شاعران خوب کشور که دوست دارم خواننده های وبلاگم هم اونا رو بخونن و لذت ببرند. بعضی ها هم دلنوشته هستند. احساسات تلخ یا شیرین متناسب با روزگار. بعضی ها هم موضعگیری ها و اظهار نظر های مختلف در مورد موضوعات مختلفی پیش می آیند. بعضی هایشان هم اصطلاحا روزنوشت هستند. یعنی وقایع روزانه که کم کم این نوع نوشته های وبلاگی در بین خواننده های وبلاگ طرفداران بیشتری پیدا می کند.

 

از بین این همه سرویس دهنده های وبلاگ، چرا پرشین بلاگ؟

همونطور که گفتم آشنایی من با وبلاگ در سال 81 به کمک وبلاگ دوستم بود (وبلاگ بهشت دل) که از سایت پرشین بلاگ استفاده می کند. خوشبختانه هنوز هم می نویسد و فکر کنم یکی از قدیمیترین وبلاگهای فارسی باشد. آن موقع فکر کنم در بین سایتهای ایرانی فقط سایت پرشین بلاگ خدمات وبلاگ داشت. به علاوه پرشین بلاگ محیط صمیمی و دوستانه ای دارد و من هم از خدمات این سایت استفاده می کنم. لازم است از همه بزرگوارانی که در این سایت فعالیت می کنند و زحمت می کشند که ما بتوانیم به طور مجانی از چنین خدمات خوبی استفاده کنیم تشکر کنم.

به نظرت بیشتر کدوم مهمه؟ اینکه خودت از نوشتن لذت بیشتری ببری یا مخاطب وبلاگت از نوشته هات لذت ببرند؟

فکر کنم برای اکثر وبلاگ نویس ها علاقه خودشون به وبلاگ نویسی باعث نوشتن میشه. من هم همینطور. اما باید این رو هم اضافه کنم که برای من خیلی مهمه که خواننده ها از نوشته ام خوششون بیاد. چند باری هم که چنین نبوده و نوشته تلخی بوده و یا خواننده ها ناراحت شدند خودم هم ناراحت شدم و یا اینکه در پی نوشتها ازشون عذر خواهی کردم.

 

دلم میخواد بدونم هر چند وقت یه بار بلاگت رو به روز میکنی؟

این خیلی بستگی به کار و مشغله ها و حس و حال نوشتن داره. چند ماه اولی که وبلاگم رو راه انداخته بودم و خیلی شور و هیجان داشتم و کلی هم حرف روی دلم مونده بود شاید هفته ای 2 تا نوشته می ذاشتم. ولی بعد ها شد مثلا ماهی 2 نوشته. یه زمانی هم که نوشتن خیلی سخت شده بود و برام خیلی سخت بود که بنویسم. اما به هر ضرب و زوری بود دیگه از ماهی یک نوشته کمتر نشده. به خاطر اینکه دلم می خواست تقویم آرشیو وبلاگم کامل باشه. الان تقریبا ماهی سه تا نوشته می نویسم که البته دلم می خواد خیلی بیشتر از این باشه.

 

تا به حال شده کسی بدون اجازه نوشته هات رو توی بلاگش استفاده کنه؟

نه تا حالا نشده. چند باری به نوشته هام لینک داده شده. چند باری هم بعضی خواننده های گذری می خواستند از نوشته هام استفاده کنند و در فیسبوک یا وبلاگشون بنویسند که با ایمیل یا یادداشت از خودم پرسیدم و من هم با کمال میل پذیرفتم. از این نظر هیچ مشکلی نبوده. خیلی هم خوشحال شدم. چون اینطوری خواننده های بیشتری نوشته های منو می خونند.

 

تو زمینه وبلاگ و وبلاگ نویسی آیا اتفاق جالبی برات افتاده؟ یه چیزی تو مایه های خاطره.

توی خود وبلاگ نویسی خاطره خاصی پیش نیومده. البته توی یکی از جشنهای پرشین بلاگ (شهریور 89) شرکت کردم که خاطره خوبی بود. ولی بیشتر من از وبلاگم برای گفتن خاطره های دیگه ام استفاده کردم. البته آشنایی با دوستان جدید اتفاق جالبی بوده. چند تا از دوستان قدیمی هم که از من خبر نداشتند با جستجو و یافتن وبلاگم منو پیدا کردند که این هم خیلی برام جالب بود.

 

تو پرشین بلاگ، بهترین بلاگی که میشناسی رو بهمون معرفی میکنی؟

راستش وبلاگهای مشهور و پر خواننده ای توی مجموعه پرشین بلاگ هستند ولی من ترجیح میدم چند تا وبلاگ کم خواننده تر و میشه گفت گمنام رو معرفی می کنم. ولی دوست داشتنی و صمیم اند.

بهشت دل – یک ایرانی در آمریکا – پنجره خونه من – وبلاگوار و ...

البته این کار سختیه چون اسم همه رو نمیشه گفت. همه وبلاگهایی رو که لینکشون رو گذاشتم دوست دارم. کلی وبلاگ دیگه هم هستنند که سر می زنم ولی لینکشون رو نذاشتم. همه شون خوبند.

 

شده کسی برات کامنتی بزاره که باهاش بیشتر از همیشه ارتباط برقرار کنی؟ یادت هست برامون بنویسیش؟

وبلاگ من تا الان 174 تا نوشته داره بیش از 2500 تا یادداشت. به یاد آوردن کامنتها سخته. ولی واقعا از دیدن یادداشتها خیلی خوشحال میشم. حتی اگه یه نفر نظر مخالفی با من داشته باشه و نوشته من رو به چالش کشیده باشه باز هم دوست دارم چنین یادداشتهایی برای نوشته هایم گذاشته شود.

یادمه یکی از کامنتها بود که یه نفر به سختی به من اعتراض کرده بود و خودم و نوشته ام رو زیر سوال برده بود. میشه گفت لحن تندی داشت. اما بعد از چند تا پاسخ و رد و بدل شدن یادداشت سو تفاهم ها رفع شد و ایشان شد یکی از دوستان وبلاگی من

 

نقطه ایده آل وبلاگت چیه سیاوش جان؟ آیا دوست داری وبلاگت رو تا کجا بالا ببری؟

همینجا که هست خوبه. بالا رفتن خطرناکه ممکنه بخورم زمین. البته شوخی کردم. من از کودکی یکی از تفریحاتم از درخت بالا رفتن بوده و هست.

بعضی وقتا دوست دارم وبلاگم خیلی پر خواننده تر باشه. مثلا وقتی که برای یه نوشته وقت میذارم و تحقیق و جستجو می کنم و بعد از فکر و تلاش نوشته ام رو می نویسم و بعد از چند روز می بینم توجهی به نوشته ام نشده حسرت می خورم که کاش وبلاگم پر خواننده تر بود.

اما در کل از وبلاگم راضیم. بیشتر از بالا رفتن وبلاگ خودم دوست دارم دیگران وبلاگ داشته باشند. خیلی ها را تشویق به نوشتن کرده ام. خیلی از دوستان و آشنایان را دیده ام که افکار جالب و مفیدی دارند اما امکان در میان گذاشتن افکارشان با دیگران وجود ندارد. خوشبختانه تا به حال چند نفر از اقوام و دوستان به این امر مشغول شده اند. از جمله همسرم و پدرم و برادرم یکسالی هست که وبلاگ می نویسند.

 

از صفر تا بیست به وبلاگت چه نمره ای میدی؟

خب نمره بیست که دوست داشتنی تره ولی فکر کنم نمره 16 براش بهتر باشه. دلیل خاصی هم نداره.

 

فکر میکنی تو وبلاگت،  چه چیزی مخاطبت رو به خودش جذب میکنه؟

این رو خواننده ها بهتر می تونن بگن. ولی فکر کنم بعضی خاطرات بامزه قدیمی برای خواننده ها جالب باشه. همچنین اشتراک نظر من و خواننده ها ممکنه عاملی باشه که بعضی دوستان به طور دائم سر می زنند. ضمنا بعضی کار های تحقیقاتی که در مورد موضوعات تاریخی یا علمی انجام داده بودم و نتیجه شو توی وبلاگم گذاشته بودم خیلی مورد توجه بعضی دوستان واقع شد.

 

آیا فکر میکنی یک روزی وبلاگ نویسی رو تموم میکنی؟

نه اصلا دوست ندارم چنین اتفاقی بیفته. هر چند بعضی وقتا نوشتن خیلی سخته. ولی دوست دارم تا زنده ام و تا وقتی امکانات وبلاگ و اینترنت در دنیا وجود داره من وبلاگ نوشتن رو ادامه بدم. بعد از خودم هم دوست دارم این وبلاگ ادامه پیدا کنه. البته خوشبختانه آرشیو وبلاگ میتونه باقی بمونه حتی اگه نوشته جدید اضافه نشه. از تکنولوژی های آینده که خبر ندارم. ولی ترجیح میدم همین وبلاگ ادامه پیدا کنه. ممکنه روش اتصال به اینترنت و سرعتش و خیلی چیزای دیگه در آینده تغییر کنه. اما دوست دارم این وبلاگ بمونه.

 

الان توی پرشین بلاگ مینویسی. پرشین بلاگ چه کاری رو انجام بده که بهتر و بهتر بشه و چه کاری رو انجام نده بهتره به نظرت؟

الان امکانات پرشین بلاگ خوبه و من راضی هستم. ولی قبلا روی صفحه اول پرشین بلاگ اطلاعات بیشتری بود. مثل پرخواننده ترین وبلاگ ها، محبوبترین وبلاگها و غیره معرفی می شد که الان نیست. ضمنا تقسیم بندی وبلاگها بر حسب موضوع قبلا وجود داشت که الان فقط بر حسب کلمات کلیدی این تقسیم بندی وجود داره. به عنوان مثال تقسیم بندی سایت بلاگفا کاملتر و دقیق تره.

ضمنا نه برای وبلاگ نویسی بلکه برای کار تحقیقاتی کسب اطلاعات از پرشین بلاگ خیلی سخته. موضوع پایان نامه من مقایسه رفتار وبلاگنویسان ایران و فرانسه بود. توی صفحه اول سایتهای وبلاگ فرانسوی عمدتا اطلاعات آماری کاملی مثل تعداد وبلاگ، تعداد یادداشت و غیره وجود داره. اما اینجور آماری در پرشین بلاگ در دسترس همگان نیست.

 

در مورد کلمات زیر، یه عبارت کوتاه هر چیزی که به ذهنت میاد رو بگو لطفا.

خدا: مهربان و بزرگوار و همه خوبی ها

عشق: یک احساس زیبا

انسان: کرامت

خورشید: گرما، رشد، زندگی

باد صبا: سخنی از دوست

سیاوش: سعی می کنه بچه خوبی باشه

پرشین بلاگ: واسطه خیلی از دوستی ها

فیسبوک: وقت تلف کنی

شعر: بیان احساسات

قلم: یه سلاح دوست داشتنی

از سرزمین های شمالی: سرما، طبیعت زیبا، برف

آبی: سبز

 

سوالی که دوست داری ازت پرسیده بشه؟

همین سوال هایی که پرسیده بودید خوب بودند. ضمنا دوست داشتم بپرسید آیا توصیه ای هم به دیگران دارید یا نه و همچنین مشکلاتی که وبلاگ نویسی رو تهدید می کنه چیه؟

 

و حرف آخر:

اول از همه عزیزانی که از گذشته تا به حال برای توسعه زیرساختهای اینترنت در ایران زحمت کشیده اند تشکر می کنم. همچنین از شما و همه همکارانتون در پرشین بلاگ و دیگر سایتهای خدمات وبلاگ که خیلی برای رشد و توسعه وبلاگ نویسی در ایران زحمت کشیده اند تشکر می کنم و ممنونم که امکان این مصاحبه با من رو فراهم کردید. همچنین می خواستم پاسخی هم به سوالی که در آخر خودم نوشتم بنویسم.

وبلاگنویسی فعالیت دوست داشتنی و دلچسبی است اما متاسفانه مشکلاتی هم وجود دارد. یکی از بزرگترین آنها محدودیتهایی است برای کسانی که حدود اخلاقی و قاونی را رعایت می کنند اما در معرض خطر فیلترینگ هستند. به عنوان مثال با فیلتر کردن بلاگ اسپات به یکباره هزاران وبلاگ خوب فارسی هم فیلتر شدند. عزیزانی هم بودند در همین سایت های وبلاگ فعالیتهای بسیار سالمی انجام می دادند ولی متاسفانه به خاطر محدودیت ها و سو تفاهم های ایجاد شده سختی زیادی کشیدند. از این بابت خیلی متاسفم.

دو تا توصیه هم به خوانندگان وبلاگها داشتم. که اگر خودشون وبلاگ نمی نویسند نوشتن رو شروع کنند. شاید بشه گفت همونطور که آثار ادبی گذشتگان ما از مفاخر زبان و فرهنگ کشور ماست وبلاگ های ایرانی هم از نگهبانهای فرهنگ و زبان این مرز و بوم اند. وبلاگ مثل نماینده ای از انسانها در فضای مجازی است و هر چه نمایندگان بیشتری وجود داشته باشد این فرهنگ غنی تر به نسل بعد منتقل می شود.

توصیه دوم اینکه برای بهتر شناختن یک وبلاگ بهتره هم وبلاگ نویسان به نوشته های برتر خودشون ارجاع بدن و هم خوانندگان آرشیو وبلاگها رو هم مد نظر داشته باشند. معمولا مجله ها و روزنامه ها در صفحه اول یا فهرست مجله نوشته های برتر مجله رو معرفی می کنند اما با آخرین نوشته یک وبلاگ نمیشه کل وبلاگ رو شناخت.

در پایان باز هم از شما تشکر می کنم و براتون آرزوی موفقیت می کنم.

باز هم تشکر میکنم که دعوت ما رو قبول کردی... سالم، شاد و پیروز باشی..


جشن تولد پرشین بلاگ و روز وبلاگ فارسی

$
0
0

پرشین بلاگ

امسال نیز همچون سال‌های گذشته پرشین‌بلاگ در نظر دارد جشن تولد خود را در کنار وبلاگ‌نویسان، هنرمندان و فعالان حوزه وب باشد. همزمان با فرا رسیدن بیست و سوم خرداد 1390،  پرشین‌بلاگ وارد دهمین سال فعالیت خود شد و به همین مناسبت جشن تولد وبلاگ فارسی را - با یک ماه تاخیر - در تاریخ 23 تیرماه 1390 برگزار میکند.

در این مراسم، بانوان منتخب وبلاگ نویس در نظرسنجی ای که در پرشین وبلاگ برگزار شد، معرفی خواهند شد و منتخبان نظرسنجی های عمومی و محتوایی و برندگان سایر مسابقات برگزار شده نیز معرفی شده و از ایشان تقدیر به عمل خواهد آمد.

علاقمندان جهت حضور از طریق این لینک ثبت نام کنند.

زمان: پنج‌شنبه 23 تیر ماه 1390 ساعت 4 الی 7 عصر
مکان: خیابان استاد نجات اللهی ( ویلا ) ، نبش خیابان ورشو ، تالار شهریاران جوان

مصاحبه ویژه با بهنام ترین مدیر اسبق فنز پرشین بلاگ سکانس اول

$
0
0

 

مصاحبه ویژه با بهنام ترین مدیر اسبق فنز پرشین بلاگ

  سکانس اول

 

 

 

تا بینهایت دور

 

http://behnamtarin.persianblog.ir

 

 

سلام بهنام جان ( بهنام ترین ) خوبی تو؟

آخرش چی شدم؟ بهنام جان یا بهنامترین؟ بهنام جان یاد بادمجان میندازتم 

خوبم تو خوبی؟ فنز خوبه؟ پرشین بلاگش خوبه؟

 

بهنام ترین مشتاقم که مختصری از زندگیتان را از زبان خودتان بشنوم.

بعد من مثلا بگم خب! جای تعجب داره؟ این سوالی بود؟ یا خبری بود یا چی؟

مختصرش میشه بهنام آقایی ، متولد تهران با نصب بروجردی ، متولد دی 62 .

 دیپلمه ی برق صنعتی و کار آموز برق ساختمان و کارتن خواب اینترنت

بازم مشتاقی؟:دی

 

بهنام ترین ازکی وبلاگ نویسی رو شروع کردی ؟یعنی جرقه وبلاگ نویسی رو چه کسی یا چیزی زد؟

 

از کی ش که انگار از سایت 84 باید باشه ، البته من خودم فکر میکنم بیشتره

ولی شواهد میگه که نه همون فروردین 84 هست . جرقشم بیشتر یکجور

حسادت بود ،

یکی از دوستام یه چند خط شعر نوشته بود بعد من میخواستم بهش بگم ازت

بهتر می نویسم منتها نمیخواستم مستقیم باشه. همینجوری میگشتم که

رسیدم به پرشین بلاگ یه وبلاگ ساختم و توش نوشتم و یواشکی لینکش رو

رسوندم به طرف  :دی . البته جنس خوب هم بی تاثیر نبود ، یادمه اون موقع ها

تبلیفات سرعت حول 36 میچرخید . مثلا یه شرکت اینترنتی برای گرفتن بازار از

رقیب سرعت 36 کیلوبایت میداد J) اونم با کلی منت و پول و قطعی و اینا . بعد

شرکتی که توش کار می کردم گفته بود تعطیلات عید باید برم سرکار . و خب

قرار بود برای تعمیرات من تنها برم و سرعت اینترنت اونجا 512 بود . فکر کن.

اون موقع 512 . منم توی اون تعطیلات میشه گفت معتاد شدم به طوری که

رفتم اینترنت ای دی اس ال گرفتم 4 ماه بعدش.

 

بهنام ترین چه احساسی داشتی وقتی که وبلاگ نویسی رو شروع کردی؟

احساس خاصی نبود. حقیقتش نمیدونستم دارم چیکار میکنم. حتی نمیدونستم

 که ممکنه جرم باشه یا خطر داشته باشه

 

کلا بهنام آدم بی احساسیه لبخند

 

 هدفت از وبلاگ نویسی چه بود؟

 

 هدف؟ راستش هیچی . یعنی شاید باورت نشه اکبر ولی اصلا فکر نمی کردم

تا الان که هیچ تا یک سال بعدش ادامه بدم

 

 نظر شما درباره ی وبلاگ چیست ؟  

 

وبلاگ چیز خوبه اگر بازدیدش رو بیشتر کنن J .خدمت اکبر خان عرض کنم

حقیقت اینه که نه میشه بهش گفت یه چیز شخصی چون یهو میبینی بدون

اینکه خودت بفهمی توی یه نظر سنجی رنبه آوردی نه یه چیز رسمی منتهاش

باور کنین اگر هر کسی که وبلاگ داره وبلاگ رو نداشت الان شاید یک جای دیگه

و یکجور دیگه زندگی می کرد . مسیر زندگی رو عوض میکنه. یه چیزیه که باید

باشه . حالا یا روز نوشت یا دست نوشت . مشترک ، تکی ، تیمی ، باس باشه

 

 چه وبلاگ‌هایی را می‌پسندی؟

 

برایت مهم است چه چیزی بنویسند؟ کلا دوست دارم محتوای مفید باشه. حالا

یا فارسی تولیدی یا ترجمه ی از منابع معتبر خارجی و از همه مهمتر اطلاعات

سالم و کامل فارسی و ترجمه ی اون به زبونهای زنده ی دنیا

 

 آیا این کامنت‌هایت تأثیر مطلوب تو را داشته است؟

 

الان نفهمیدم منظورت رو ولی فکر کنم منظورت اینه که از کامنتهایی که برام

گذاشته تاثیر گرفتم یا توی وبلاگنویسی کمکم کرده باید بگم که آره خیلی زیاد

 

 اگر یک پستت بعد از دو روز هیچ کامنتی نداشته باشد، دچار یأس می‌شوی؟

 

یاس که نه . منتها یه موقعی دیدم برای خود وبلاگ هم چیز خوبی نیست. برای

همین از یه تاریخی به بعد که یادم نیست کی هست همیشه اولین کامنت

مطلب خودم رو خودم گذاشتم. بسته به حال و هوای متن و خودم. بیشتر

شبیه به پی نوشت یک مطلب ، با این تفاوت که این پی نوشت رو کسی میخوند

که به کامنتهام رفته باشه

 

چرا کامنت‌ها نیاز به تأیید دارد؟

 

اکبر؟ کامنتای من؟ نداره ها؟ اما اگر منظورت کلیه که خب یک چیز طبیعی

 هست. آدمها همیشه یک چیزی برای مخفی کردن داشتن.کامنتم یکیش

 

 به نظرت رفتار وبلاگی بهنام ترین تابع چه اصلی است؟

 

تابع رفتار وبلاگی جامعه مجازی. بسته به موقعیتش .باورت نمیشه من خیلی

وبلاگ دارم و توی خیلی از وبلاگ سرویسها. بسته به موقعیتش و حال و

حوصلم یکیش رو به روز می کنم

 

چه کاری برای بالا رفتن مشارکت خواننده‌ها در وبلاگ کرده‌ای؟ در نوشته‌هایت

کار خاصی می‌کنی، یا با کامنت گذاشتن‌های این طرف و آن طرف، یا چیز دیگر؟

من تا الان نه گمونم که کامنتی گذاشته باشم که بیا وبلاگم رو ببین یا لینکم کن

لینکت کنم. کامنت زیاد میزاشتم منتها همیشه مربوط به وبلاگ و مطلبی بود

 که خوندم. الانم بیشتر دوستام رو از همون کامنتها دارم. لینک دونی من سه

دو ساله دست نخورده . وبلاگی که بسته شده هم هنوز هست. وبلاگ برام

مهم بود و آدمش . نیازی به لینک شدن توی جایی نداشتم . یا کامنت تبلیغاتی .

اکبر پیش خودمون بمونه ،من ای دی اس ال گرفتم که با سرعت بیشتری پیج

کامنتا لود بشه و بتونم کامنت بزارم. که بیشتر بتونم کامنت بزارم ، منتها نه

 کامنت تبلیغاتی.

 

مخاطب نوشته‌هایت چه کسانی هستند؟ درک روشنی از مخاطب‌هایت داری؟

مخاطب که بعضی ها از سرچ میان. اونایی هم که میان و میخونن از  دوستام

هستن و بیشترشون رو میشناسم

 

با انگیزه‌ی حفظ مخاطب هم کار خاصی انجام داده‌ای؟ شده غیر از آن طوری

که می‌خواهی، یک رفتاری بکنی یا یک رفتاری نکنی، فقط برای حفظ مخاطب؟

 

یه بار یکی بهم گفت دیگه بسته اینجوری نوشتن بیا سبکت رو عوض کن . دیگه

خیلی تکراری شدی و اینا. منم دیدم راست میگه. رفتم سبک عوض کنم و بیام.

هنوز دارم میرم. نشد که بشه سبکش رو عوض کرد. مثل این میمونه که به یه

طراح سیاح قلم بگی بسته دیگه بیا عکس سیاه سفید بگیر. خب رنگش همونه

ولی حسش؟ نمیدونم شاید برگردم سر ژانر قدیمیم

 

 شغل، تحصیلات، بازدید وبلاگ در روز؟

کارگر. کارگر قالبهای صنعتی سایپا . تحصیلاتم که گفتم دیپلم . بازدیدشم که

 اصلا مشخص نیست ، یه روز 20 تا یه روزی 2 تا

 

چرا اسم وبلاگت را گذاشتی تا بی نهایت دور ؟ چرا مثل بعضی‌ها نگذاشتی

مثلاً بهنام .؟  گمونم آخر این سوالت یه علامت سوالت باید باشه.

خب تا بینهایت دور یه اسم بود که دوسش داشتم .

بیشتر مربوط میشه به اینجا که وبلاگ اصلیم از خودم خیلی فاصله داشته

داره .

من یه وبلاگ هم دارم به اسم از بینهایت نزدیک که خب اونم معنی خاص

 خودش رو داره برام. نگار اینجا رو به تو تیکه انداخته انگار

 

 کارهای فنی وبلاگت را خودت انجام می‌دهی؟

 

خب بعضیش رو آره. بعضیش رو نه. به خودم باشه ممکنه قالب نداشته باشه و

من باز به روزش کنم. معمولا یا علی بهابادی انجام میده یا نگار نیک نفس. 

 

توی چند درصد از نوشته‌هایت خودت هستی؟!

 

میشه گفت هیچ کدوم. به قول یکی از دوستام من موقع نوشتن مطالبم خودم

 نیستم

اولین مطلب وبلاگی که خواندی کجا بود؟

 

فکر میکنم سرچ کردم. شعر در مورد حسین پناهی .بعدش رسیدم به یه

وبلاگ.پرشین بلاگی بود . رفتم به آدرس اصلی و راقب شدم خودم یه وبلاگ

بسازم

 

 اولین پست وبلاگت به یاد داری ؟

 

 آره. یه پست همیشگی از طرف پرشین بلاگ بود. خوش آمد گویی مدیر سایت بود.

 

 بهترین وبلاگی که توی پرشین بلاگ دیدی؟

 

خب من وبلاگ خودم رو بیشتر از همه ی وبلاگا دوست دارم.البته ناگفته نمونه

که من وبلاگهای خیلی خوبی رو خوندم و توی بعضی از نوشته هام از کامنتی

که برای نوشته ی اونا گذاشتم استفاده کردم

 

 بهترین کامنتی که داشتید؟

 

خب من از آزاده نهاوندی و نگار پورشعبان کامنتهای خوبی داشتم. کامنتهایی

 که جواب کامنتهاشون خودش زمینه ی  پست جدید توی وبلاگم بود .

من از آدمهای بزرگ هم کامنت داشتم :دی.

و خب بعضی وبلاگها رو باید بخونم همیشه

 

 سه نفر از آدم‌های بزرگ دنیای وبلاگ و همچنین سه وبلاگ که به آن‌ها علاقه

دارید نام ببرید؟

 

آدمهای بزگ دنیای وبلاگ که اولیش رو باید از مهدی بوترابی نام ببرم . دومیشم

 از علیرضا مجیدی مدیر وبلاگ یک پزشک . و خب فکر کنم یکی از مهمترینها هم

 باید حسین درخشان رو نام ببرم که یکی از اولینهای وبلاگ نویس ایرانه

 

در مورد وبلاگ هم که وبلاگ خلسه های مترسک قبل از انتخابات رو دوست

 داشتم .

اون دوتای دیگه رو هم دوست ندارم بگم . اکبر فیلتر هستن بیخیال شو

 

 

 یه تعریف کامل از وبلاگت؟ شهری برای قدم زدن

 

خاطره بلاگی ؟

 

دیدن آزاده ی نهاوندی و نگار پورشعبان که تقریبا میشه گفت از نظر تاریخی با

هم بود و خب بعدش رفتن به دعوت آزاده به جلسات فنز و دوستی با مهدی

بوترابی و بعدش آشنایی با اعضای جدید فنز اقلیما پولاد زاده ، نگار نیکنفس .

محمد رضا شمشیرگر و همزمان دوستی با بچه های آکادمی داستان نویسی

فانتزی که باز هم زیمنه سازش آزاده ی نهاوندی بود.

 

کلا به این نتیجه رسیدم که آزاده خانم نهاوندی خوب بهنام رو اغفال کرده به قول نگار نیک نفس بزن زنگووووووووو

 

 سوالات خانوادگی :

 

بهنام جان فرزند چندم خانواده هستین؟ اول چطور؟

 

 بهنام رفتی خواستگاری؟ آره. یه بار .

 

اگه یکی از طریق کامنت ازت خواستگاری بکنه بهش فکر می کنی ؟ ( ازدواج وبلاگی )

 

حالا اگر نمی نوشتی ازدواج وبلاگی نمی فهمیدم یعنی. خب من اگر کسی

کامنتی ازم خواستگاری کنه حاظرم توی کامنت باهاش زندگی کنم. تا حتی

دهتا باشن با دهتاشون زندگی میکنم. منتها توی کامنت دونی :دی

 

پدر و مادرت و سایر اعضای خانواده ات وبلاگ دارن؟ نه . تازه مسخرمم میکنن

 

 عاشق کس خاصی هستی؟  نه . و گمون نکنم که عاشق هم بشم

 

رفتارت تو خانواده چطوره ؟ مخالف داری ؟ اوه. زیاد. من خودم مخالف

 همشونم من با خودمم مخالفم

 

 بهنام تو خانواده تخصصت فقط چیه ؟ آچار فرانسه هستم . همه جا

 ادامه دارد حکایت مصاحبه ما

بازدید وبلاگنویسان از نمایشگاه بین المللی قرآن کریم

$
0
0

باشگاه هواداران پرشین بلاگ با همکاری اعضای باشگاه برگزار می کند :

 

     بازدید وبلاگنویسان از نمایشگاه بین المللی قرآن کریم


با توجه به برپایی نمایشگاه بین المللی قرآن کریم در ماه مبارک رمضان ، باشگاه هوادارن پرشین بلاگ در نظر دارد تا بازدیدی از این نمایشگاه را در کنار وبلاگ نویسان  برگزار کند .

 


بدین منظور از تمامی وبلاگ نویسان علاقه مند به بازدید از نمایشگاه بین المللی قرآن کریم دعوت می شود تا در کنار دیگر وبلاگ نویسان به این نمایشگاه معنوی رفته و بازدیدی دسته جمعی از آنجا داشته باشند.

زمان :    سه شنبه  مورخ  1 / 6 / 1390

مکان :  خیابان شهید بهشتی ، نبش میر عماد ،  مجتمع تجاری گلدیس ( روبروی مصلی تهران )

 راس ساعت 17.30 بعد از ظهر

توجه :

آوردن هر چند نفر همراه بلا مانع است .

 

بخش دوم سوالات مصاحبه به آقای بهنام آقایی ( بهنام ترین )

$
0
0

 

 بخش دوم سوالات مصاحبه به آقای بهنام آقایی ( بهنام ترین )

 

 سوالات خصوصی :

چه خاطره شیرین و یا تلخی داری که برایمان بازگو کنی؟

والا من خودم خاطره ی تلخ و شیرین ملتم  :خنده  ولی کلا با نگار نیکنفس بودن خندس . علیرضا فروهر هم همینطور . خاطرات تلخ هم هست. آخریش خیلی دور نیست .

 هدفها و آرزوهایت چیست؟

هدفم رسیدن به بهترین جایی که حقمه و میتونم نگهش دارم.آرزوم رسیدن به هدفم

 بهترین آرزوی خودت ؟

گمونم تو سوال قبل گفتم ولی اگر ریزش رو بخوای اینه که خیلی زود برم به صد سال دیگه :دی

 بهترین دوستت ( البته به جزء خودم ) ؟

حالا خودت که هنوز جوهرت خشک نشده :  لبخند

خب اقلیما پولادزاده مدیر سابق پرشین بلاگ یکی از اشخاصی هست که باید همیشه جزو دوستای خوبم اسمش بیاد چون خیلی چیز ازش یاد گرفتم . مهدی بوترابی هم همینطور و سمیه کرمی هم به همین ترتیب . چیزهایی که از این سه نفر یاد گرفتم رو باید براش دها سال تلاش می کردم.

آزاده نهاوندی ، نگار نیکنفس ، سینا همایونی و خانم مرادی هم جزو کسایی هستند که همیشه توی مشکلاتم بهترین کمکهام رو بهم دادن .

 نام همسر آینده ات ؟

نرگس ، زهرا ، نگار ، بهناز ، فرقی هم مگه میکنه؟ :خنده

 نام بچه اول زندگی ات ؟

نرگس ، زهرا ، نگار ، بهناز ، بازم فرقی هم مگه میکنه؟ :خنده . باس ببینیم مادرشون چی میگه :خنده

 سوالات بروبچ وبلاگی :

علیرضا فروهر


اول: بهنام  کدوم شخصیت فنز رو آینده دار میبینه؟ خب فکر میکنم علیرضا فروهر آینده ی خوبی نداشته باشه ، باقیشون آینده دارن . علیرضا هم برای این میگم که من توی طالعش میبینم که به زودی به مرگ تدریحی رویاش برسه خنده

دوم : نظرش در باره ی سایه چیه؟  باس ببینی سایه ی کیه؟ مرده ؟ زنه؟ کسی رفته تو سایه ؟ در کل سایه خوب نیست . نرین تو سایه

سوم : بهنام کی ازدواج میکنه؟ والا هنوز خاستگار خوب پیدا نکردم.


مریم پاکدامن نائینی

1. اگر وبلاگ نویس نمیشدید چه کاره میشدی؟ والا مگه برای وبلاگنویسی هم حقوق میدن؟ شیکم نرگس ، زهرا ، نگار ، بهناز رو هم میشه با وبلاگنویسی سیر کرد؟ ای آقا . من همین الانشم برای فرار از کار وبلاگ می نویسم خنده

2. وبلاگ نویسی در زندگی شخصی شما تاثیری داشته است؟ چه خوب و چه بد؟ زیاد . خیلی زیاد . فکر کنم توی بخش اول مصاحبه گفته باشم.اکبر؟ تو مصاحبه ی من رو خوندی ! نخوندی؟ :خنده . ولی باز بگم تاثیرش به اندازه ی اینکه اگر وبلاگ نویس نشده بودم الان احتمالا یه فوتبالیست حرفه یی می شدم

3. فکر میکنید دنیای وب2 نسل وبلاگ ها را منقرض میکند ؟ کلا اول یه تعریف از وب دو به من بدی بد نیست . ولی اگر منظور شبکه های اجتماعی هست باید بهت بگم که نه. شبکه ی اجتماعی نمیتونه جای یک وبلاگ رو پر کنه  . در این حد که خیلی از شبکه های اجتماعی یک بخش خاص مخصوص وبلاگنویسی در نظر میگیرن.

4. وبلاگ نویسی چه طعمی دارد ؟شیرین؟ ترش؟ شور؟ وبلاگ نویسی فصلیه. مثل میوه فروش دوره گرد که هر ماه از سال یکی چیزی رو داد میزنه. بهار میگیم گوجه سبز. تابستون میگیم طالبی پاییز میگیم انار و زمتسون میگیم خرمالو. تازه شب  و روزشم فرق میکنه

5. به شخصه تا به حال چند نفر را وبلاگ نویس کرده اید؟ زیاد . منتها موندنی نبودن خیلیاشون. میشه گفت دل میخواد و عشق وبلاگنویسی .

6. اگر روزی  نتوانی وبلاگ بنویسید ، چه چیز را جایگزین وبلاگ نویسی میکنید ؟ اگر منظورت از سرگرمی هست که خب هیچی میرم فوتبال بازی میکنم یا میرم میدوئم .: خنده

7. قرار باشد تمام دنیای نت متلاشی شود و شما 30 ثانیه وقت دارید یک پست وبلاگتان را نجات دهید ، کدام پست را نجات میدهید؟ . هیچ کدوم. اون چیزی که باید از بین برده رفته دیگه رفته. من تا حالا 5 تا هارد سوزوندم که دست کم 500 پست ننوشته توی وبلاگم رو هم با خودشون بردن :دی. نیازی به نگه داشتنشون ندارم. تازه پرشین بلاگ هر هفته یه بک آپ میگیرم :دی همیشه از همشون یه بک آپ دارم . و از اونجا که نوشته ی آدم بچش نمیشه من پستهای قبر من قبر زیرین باشد و من به بیداری خود محتاجم رو از همه بیشتر دوست دارم :خنده

نگار نیک نفس :

حالا که از مدیریت فنز خداحافظی کردید اگر روزی دوباره از شما برای بازگشتن به این پست درخواست شود قبول خواهید کرد؟ خیر. خب من از یک جایی رفتم . پیشرفت کردم یا پسرفت در هر دو صورت دیگه به درد اونجا نمیخورم. من کهنه شده ی اونجام. آدمهای نو با ایده های نو باید بیان و برن تا یه جایی پیشرفت کنه

نظرتون در مورده این همه سوتی که میدین چیه ؟   خب بهتر اینه که از این همه یه چنتاش رو بگین. توی خیلیش قصد و قرض هست :دی

 

حاج اکبر :

 با وجود توهین ها وحملاتی که به سایت پرشین بلاگ در طول چند سال اخیر صورت گرفته نحوه برخورد فنز چگونه بود ؟ کانون هوادارن پرشین بلاگ یک موسسه ی خاص و یا شرکت خاصی نیست . تیم داوطلبی هست که زیر نظر مدیر سایت یا گروه سایتهای پرشین بلاگ فعالیت میکنه. و خب توی همه ی این حملات و توهین ها تا الان مدیریت سایت به بهترین نحو ممکن عکس العمل نشون دادن . نتیجه ی این عکس العملها این هست که تیم فنز و کانون هواداران پرشین بلاگ تنها کانون هواداری اینترنتیست که هم به صورت حضوری و هم به صورت مجازی به صورت شناخته شده داره به فعالیت خودش ادامه میده

عملکرد باشگاه فنز پرشین بلاگ در طول دوره مدیریت خود شما ؟ آیا برای خودتان راضی کننده بود؟

بله. فعالیتهای خوب و مفیدی انجام شد . اما همه ی اینها با زحمتهای زیادی تیم فنز اتفاق افتاد . خب در کل باید بگم فنز پرشین بلاگ ساخته شده از به تعداد اعضای فنز پرشین بلاگ مدیر فنز پرشین بلاگ  که خب من و خانم نیکنفس و آقای علیزاده جزو نزدیکترینها به مدیریت سایت از نظر فیزیکی بودیم .

در مورد هدف اصلی باشگاه فنز پرشین بلاگ بگویید؟ چه شد که این کار را شروع کردید؟ دید نهایی شما چه بود؟ بود نیست هست :دی کانون هواداران اصل فعالیتش برای همکاری های داوطلبانه( در راه خدا) جهت کمک به بهبود هرچه بهتر سایت پرشین بلاگ  و هدفمند کردن محتوای تولید شده در این وبلاگ سرویس بزرگ ایرانی و همینطور تولید محتوای مفید فارسی در وب ایرانی و فارسی برای کابران فارسی زبان از اهداف اصلی کانون هواداران پرشین بلاگ بوده است .

آینده باشگاه فنز پرشین بلاگ را چگونه تصور می کنید؟  خوب. خیلی خوب . خیلی بهتر از خوب


سوالات تک جوابی : 

خدا : تا بینهایت دور

حج : رسیدن به تا بینهایت دور

عشق : از بینهایت نزدیک

پرشین بلاگ : بزرگترین و بهترین وبلاگ سرویس ایرانی

غذا :  نون و پنیر و هندونه

فیلم : یک تکه نان .

رنگ : قهوه یی . سبز . سفید

ازدواج : شاید دور . باید دیر

 مادر : از بینهایت نزدیک = عشق

 فنزستان :  خیلی خیلی خیلی دور

دکتر مهدی بوترابی : به به و کلی تعریف

خانم پولادزاده : دوست خوب و خوب تر

بهنام ترین : عشق . اصن یه وضعی

سعید علیزاده : دوربین. بستنی خشک

حنانه شکوری : جینگیلی یه بد قول

نوید چهره آسا : فلفل ریز

اکبر وکیلی تجره :  اوه اوه. حاجی بد اخلاق :خنده

فیس بوک : وقت گیر. اعتیاد

اپل؟ این چیه؟ گرونه. بده . جیزه

مایکروسافت؟ گنده. بزرگ ولی ترسو

یاهو؟ مزاحم سطحی

گوگل؟ غول بیکار

وب فارسی؟ تنبل و تن پرور

 

سوالی که دوست داشتی بپرسیم اما نپرسیدیم :

 تو چرا از من نپرسیدی اگر بمیرم وارث دیجیتالم کیه؟

 برو بابا دلت خوشه اینم شد ارث نیشخند

خب باس بگم میدمشون به نگار

 

خوب حالا حرف آخرتون؟

من حرف اول و آخرم همینه :دی

با تشکر از بهنام ترین جهت مصاحبه

تشکر از خودت و تیم فنز پرشین بلاگ

مصاحبه با شروین تدین مدیر وبلاگ شروینسا

$
0
0

 

ضمن سلام به شروین عزیز...
 شروین جان لطفا خودت رو معرفی کن و بگو از کی شروع به نوشتن وبلاگ کردی؟



www.shervinsa.persianblog.ir 

 

 

شروین تدین هستم متولد 2/6/1368   ساکن کرج و کرج رو هم خیلی دوست دارم . سال 85 بود و با یه وبلاگ خبری به اسم بریتیش7 شروع کردم که بعدها تبدیل به یه وبلاگ انسان دوستانه و جهت آگاهی از اتفاقات مثل مریضی ها و یا درصد فقر و ... ادامه دادم .


شروینسا. چرا این اسم رو برای وبلاگت انتخاب کردی؟
شروینسا یعنی مانند شروین  سا توی زبان فارسی معنی مانند رو میده مثل مهسا و یا پریسا شروینسا هم یعنی مانند شروین . برای این انتخابش کردم چون یه بعد دیگه از شخصیتم رو توش می بینم .


اون موقع که وبلاگت رو راه انداختی، آیا پی هدف خاصی بودی یا فقط برای اینکه تجربه تازه ای رو داشته باشی شروع به نوشتن وبلاگ کردی؟
خب من اولین وبلاگم کلا با یه تفکر دیگه ساخته شد . بیشتر حالت خبری داشت . بعد یه وبلاگ طنز راه انداختم . همزمان یه وبلاگ تخصصی کامپیوتر و کمی بعد یه وبلاگ تخصصی شعر و بعد هم وبلاگ اختصاصی خودم که شروینسا باشه . البته خیلی وبلاگ دارم اما همشو نمیشه نام برد . از این چندتا هم فقط شروینسا و هفت برگ شعر هستن که هنوز فعال هستن . البته یه وبلاگ هم دارم که تازه دارم می نویسمش و با همه ی وبلاگ هام فرق داره . اسمش"چند متر جلوتر" که با یه تفکر باز به زندگی نگاه می کنه .  ناگفته نمونه که از همه بیشتر شروینسا رو دوست دارم چون حرف دلم رو توش می نویسم .


در صورت داشتن هدف یا اهداف، میخوام بدونم که آیا بهش (بهشون) رسیدی یا نه؟
هدف خاص که داشتم هم تو وبلاگ تخصصی شعر و هم تو تخصصی کامپیوتر که البته کامپیوتره فیلتر شد . اما هنوز واسه آشنا کردن آدمها با اشعار ناب روی وبلاگ هفت برگ شعر کار می کنم . چند متر جلوتر هم که سیستم خاص خودش رو داره و با یه دید متفاوت به همه چی نگاه می کنه .


شروین بین قلم و کاغذ، کیبورد و مانیتور کدومش رو ترجیح میدی؟
قلم و مانیتور (البته یه موقع هایی کیبورد و کاغذ هم کار رو راه می ندازه) از خود راضی

شروین جان وبلاگت رو که میخونیم حس میکنیم بیشتر دلنوشته. دوست دارم خودت بگی توی وبلاگت بیشتر چه چیزی مینویسی؟ یا اینکه دلت میخواد راجب چه چیزهایی بیشتر بنویسی؟
نمیشه گفت دلنوشته چون بیشتر حول اتفاقاتی که اطرافم می افته می نویسم . مثل رابطه هام و یا دوستام . اما یه موقع هایی هم واسه دل خودم  می نویسم . البته بیشتر سعی می کنم حالت ادبی داشته باشه و مثل شعر باشه که همه باهاش ارتباط برقرار کنن. شعر های رسمی ام رو هم توش گذاشتم .


از بین این همه سرویس دهنده های وبلاگ، چرا پرشین بلاگ؟
خوب من خیلی اتفاقی پرشین بلاگ رو پیدا کردم . ناگفته نماند که توی سرویس های دیگه هم وبلاگ داشتم اما همشون رو بستم و فقط توی پرشین بلاگ فعالم . امکانات بیشتری داره و نمی دونم چرا من یه حس وطن پرستی به پرشین بلاگ دارم .البته من یه زمانی همکاری می کردم اون همکاری مهر پرشین بلاگ رو بیشتر به دل من نشوند .


به نظرت بیشتر کدوم مهمه؟ اینکه خودت از نوشتن لذت بیشتری ببری یا مخاطب وبلاگت از نوشته هات لذت ببرند؟
سعی می کنم مخاطب محور باشم ، اما خوب مخاطبهای من یه قشر خاصی هستن . همه نمی تونن ارتباط بگیرن با نوشته ها م . البته من همیشه از این رنج می بردم که کسی به نوشته هام اهمیت نده  بخاطر همین سعی می کنم جوری بنویسم که هم خودم راضی باشم هم مخاطب .


بهمون میگی هر چند وقت یه بار بلاگت رو به روز میکنی؟
معمولا 3 الی 4 روز اما شده که شاید 10 روز هم آپ نکردم ولی مطمئن باشید که حتما اشکالی تو کارام بوده چون وبلاگ برای من نقطه اتصالیه بین خودم و افراد جامعه ام .


تا به حال شده کسی بدون اجازه نوشته هات رو توی بلاگش استفاده کنه؟
شروینسا رو که نه چون حالت شخصی داره اما از بقیه وبلاگ هام چرا البته بودن کسایی که با ذکر منبع اینکارو کردن . اما خوب آدم بی انصاف هم زیاد پیدا میشه .


* (اگه آره دلم میخواد بدونم چه حسی داشتی و چه عکس العملی نشون دادی)؟
دلم می خواست وبلاگش رو هک کنم تا دودمانش به باد بره .

 

 


تو ضمینه وبلاگ و وبلاگ نویسی آیا اتفاق جالبی برات افتاده؟ یه چیزی تو مایه های خاطره.
آره . اولین جلسه ی رسمی پرشین بلاگ با وبلاگ نویسها بود سال 87 من اولین نفری بودم که وارد اون جلسه شدم در واقع میشه گفت اولین وبلاگ نویسی بودم که توی جلسه شرکت کردم. ناگفته نمونه که توی جلسه های آتی یکی از دوستامو که قبلا با وبلاگش ارتباط داشتم رو دیدم . (نگار نیک نفس) در واقع نگار اولین دوست وبلاگی من بود که من بصورت فیزیکی دیدمش . این یکی هم باحاله : توی آخرین جشن بلاگ دی فکر کنم سال 88 بود من عکاس بودم . وقتی بهاره رهنما وارد سالن شد (شهریاران جوان) من به طور عمدی بجای اینکه دوربین رو ببرم سمت اون و از خانم رهنما عکس بگیرم رومو کردم به دیوار و از دیوار عکس گرفتم . نمی دونم چرا ولی خیلی حال داد .


تو پرشین بلاگ، بهترین بلاگی که میشناسی رو بهمون معرفی میکنی؟
نمی تونم اسم خاصی بیارم چون خیلی  اهل امتیاز دهی نیستم اما در کل وبلاگ های ادبی رو خیلی بیشتر دوست دارم .


شده کسی برات کامنتی بزاره که باهاش بیشتر از همیشه ارتباط برقرار کنی؟ یادت هست برامون بنویسیش؟
آره . کامنتهایی داشتم که منو به گریه انداخته بقدری زیبا بودن و یا حتی کامنتهایی که باهاشون کلی خندیدم . یه موقع هایی اسم منو با خانم اشتباه میگیرن و یه کامنتایی می ذارن که باید بیای و ببینی .


نقطه ایده آل وبلاگت چیه شروین جان؟ آیا دوست داری وبلاگت رو تا کجا بالا ببری؟
می خوام دامنه براش بخرم . معروف ترش کنم و توی یه موقعیت از نوشته های خوبم یه  کتاب چاپ کنم .


از صفر تا بیست به وبلاگت چه نمره ای میدی؟
گفتم اهل امتیاز دهی نیستم اما خیلی بخوام خودم رو تحویل بگیرم 15  البته من مشکل فنی زیاد دارم خوب خیلی لینک ندارم حوصله ی کامنت بازی هم ندارم . البته توی اسن دو سال مشغول خدمت سربازی بودم که خود این قضیه تاثیرش رو میذاره .


فکر میکنی تو وبلاگت،  چه چیزی مخاطبت رو به خودش جذب میکنه؟
صداقت . من همیشه آدم صادقی بودم مخصوصا توی نوشته های . همیشه حس واقعی من رو می تونی توی نوشته های ببینی . همیشه هم سعی می کنم قالب های خاصی انتخاب کنم که چشم نواز باشه .


آیا فکر میکنی یک روزی وبلاگ نویسی رو تموم میکنی؟
هرگز . تا همیشه می نویسم .

 


*( اگه آره، اون روز فکر میکنی چه چیزی رو ممکنه جایگزین کنی؟)
اگه تعطیل کنم . کتابم رو جایگزینش می کنم .


بلاگت رو نگاه میکردم لینک زیادی ندیدم از وبلاگ های دیگه. میخوام بدونم وبلاگی که مورد علاقت باشه نداری یا وبلاگ زیاد نمیخونی؟
می خونم  دوست وبلاگی هم فراوان دارم و وبلاگ مورد علاقه هم دارم  اما اهل تبادل لینک نیستم . حداقل توی شروینسا . اما تو وبلاگ های دیگه ام چرا خیلی تبادل می کردم . البته اگر وقت پیدا کنم تا وبلاگی رو بررسی کنم و خوب باشه چرا که نه تبادل لینک هم می کنم . نمیخوام لینک هام وبلاگ های غیر فعالی باشن می خوام لینک هام هم مثل خودم همیشه به روز باشن .


اولین باری که وارد پرشین بلاگ شدی. میخوام بدونم حس خاصی داشتی یا گفتی اینم یه سایت مثل سایت های دیگه است؟
نه دروغ نمی گم . واسم عادی بود تا وقتی که به اون جلسات اومدم . از اون به بعد پرشین بلاگ برای من مثل یه بت توی دنیای مجازی شد . چونکه توی سه تا جشن باهاشون همکاری کردم . بلاگ دی 87 بانوان وبلاگ نویس 87 و شب یلدای87 بعد اونهم پرشین بلاگ کلا ریخت به هم .

 

نمایی از وبلاگ شروینسا


الان توی پرشین بلاگ مینویسی. پرشین بلاگ چه کاری رو انجام بده که بهتر و بهتر بشه و چه کاری رو انجام نده بهتره به نظرت؟
خوب من که از امکانات و اوضاع فعلی راضیم . اما اگر مدیران پرشین بلاگ حمایت بیشتری از وبلاگ نویسها بکنن . اوضاع خیلی بهتر میشه . چه تو زمینه فعالیت  های جنبی و چه تو زمینه فیلترینگ  آخه می دونی مثلا وبلاگ هفت برگ شعر من که توش فقط شعر گذاشتم یه مدتی فیلتر شده بود و هیچ علتی هم برای اینکار نبود . پرشین بلاگ اگر مقابل این فیلترینگ های اشتباه بایسته خیلی بهتر میشه . فعالت های جنبیش هم مثل سال 87 قوت پیدا کنه که عالی میشه . من با تمام وجودم باهاشون همکاری  می کنم .


در مورد کلمات زیر، یه عبارت کوتاه هر چیزی که به ذهنت میاد رو بگو لطفا.


خدا:یه موقع های سر به سرم می ذاره


عشق:هنوز کسی رو پیدا نکردم که توی وجودش عشق رو ببینم .


انسان:یه موجود هرزه


خورشید:خطر احتمالی برای نابودی زمین


شروینسا: شخصیت دوم من


دلتنگی: دیوونشم


پرشین بلاگ: شاید تو وجود کسی عشق رو پیدا نکردم اماعاشق پرشین بلاگم


فیسبوک: اگه فیلتر نبود کلیپ های بیشتری از خودم توش می ذاشتم .


قلم:یاد خط بدم افتادم


دست نوشته های بارانی:دوستی خوب


آبی:قرمزته



سوالی که دوست داری ازت پرسیده بشه و جوابش؟
والا انقدر سوال جواب دادم که فکر نکنم چیزی مونده باشه .


و حرف آخر:
از همه کسایی که به وبلاگم سر می زنن ، یه موقع هایی گیر میدن ، می خونن کامنت نمی زارن ، کامنت الکی می زان ، منو با دختر اشتباه می گیرن ، زنگ   می زنن در میرن ، فوت می کنن حرف نمی زنن  و همه برو بچه های فنز پرشین بلاگ تشکر می کنم .

امیدوارم روزی برسه که بتونم به اهدافم برسم و همچنین جامعه وبلاگ نویسان ایران حرف اول رو توی دنیا بزنه .  


اطلاعیه وبلاگ مصاحبه

$
0
0

 

به اطلاع کلیه وبلاگنویسان عزیز می رساند : 

از پایه گذاران اصلی وبلاگ مصاحبه با وبلاگنویسان جناب آقای صادق

سمیعی عزیز بودن که اطلاع پیدا کردیم شکر خدا امشب مراسم ازدواجشون

برگزار میشه و از طرف کانون مصاحبه فنز پرشین بلاگ برای این زوج دوست

داشتنی ، آرزوی خوشبختی داریم . 

 

 

وبلاگ مصاحبه با وبلاگنویسان پرشین بلاگ از آذر ماه 1389 ، با هدف مصاحبه با

وبلاگنویسان پرشین بلاگ و با مدیریت جناب آقای اکبر وکیلی تجره از اعضای

فعال فنز پرشین بلاگ شروعی دوباره داشت . 

همچنین آقای آرمان بایون سا نیز به عنوان نویسنده همکار در این وبلاگ همکاری

دارن ، حال با توجه به اینکه جناب آقای اکبر وکیلی تجره مدیریت گروه اسلام فنز

پرشین بلاگ رو بر عهده دارن و خواستار فعالیت بیشتر در این وبلاگ شدن ، در

نتیجه اعلام کردن که از مدیریت وبلاگ مصاحبه خداحافظی می نمایند .

بدین وسیله از تمامی زحمات جناب آقای وکیلی تجره در وبلاگ مصاحبه کمال

تشکر و قدردانی رو داریم و امیدواریم در هر قسمتی از فنز پرشین بلاگ که

همکاری می کنن موفق و پیروز باشن . 

 

 

بدین وسیله نیز به اطلاع همگی شما عزیزان میرساند : 

طی جلسه ای که با مدیران و اعضای باشگاه هواداران پرشین بلاگ داشتیم ،

جناب آقای شروین تدین ( شروینسا ) از اعضای قدیم و فعال فنز پرشین بلاگ

برای مدیریت وبلاگ مصاحبه اعلام آمادگی نمودند ، که در همین جا از قبول

زحمت ایشان سپاسگذاریم و امیدواریم که در این راه موفق و پیروز باشند . 

 

آغاز به کار مدیر جدید

$
0
0

ضمن عرض سلام خدمت همه دوستان وبلاگ نویس خصوصا پرشین بلاگی ها

اینجانب , یعنی خود بنده شروین تدین (شروینسا) از این به بعد و یه کم دیگه بعنوان مدیر وبلاگ مصاحبه انتخاب شدم که جا داره از دوستان و مدیران گرامی بخاطر این لطف و انتخاب بنده در این سمت تشکر و قدردانی  کنم . امیدوارم که بتونم حضوری تاثیر گذار و قدرتمندی رو در این وبلاگ داشته باشم . 


مصاحبه با سهیل خان محمدی - مدیر وبلاگ پنجره ای رو به آسمان

$
0
0

   

پنجره ای رو به آسمان (وبلاگ سهیل خان محمدی)

سلام به سهیل عزیز...

سلام شروین عزیز...و همینطور سلام به همه خوانندگان وبلاگ مصاحبه ...

سهیل جان لطفا خودت رو معرفی کن و بگو از کی شروع به نوشتن وبلاگ کردی؟

من مهدی ( سهیل) خان محمدی هستم .متولد مرداد 1363 و مثل همه مردادی ها به مردادی بودن خودم افتخار میکنم ،متولد تهران هستم و دیگه نمیدونم از چی باید بگم ...آهان یادم امد از شغل من در محک به صورت داوطلبانه کار میکنم و به این افتخار میکنم و همین طور در مرکز دیگری برای بچه های سرطانی به عنوان مدیر داخلی فعالیت دارم و به صورت نیمه وقت برای مجله چلچراغ مطلب مینویسم و سر دبیر مجله داخلی روشنان هستم که تخصصی نجوم هست .گاهی هم موسیقی و نجوم تدریس میکنم ...
واقعیت این هست که شروین عزیزم من الان نزدیک هشت سال هست که دارم وبلاگ نویسی میکنم و از بلاگفا شروع کردم و هنوز هم اون وبلاگ رو دارم البته بعد به دیار پارسیان دنیا مجازی یعنی پرشین بلاگ اومدم حدودا شش یا هفت سال قبل بود و این وبلاگم که دومین وبلاگم در پرشین بلاگ هست حدودا 5 سال هست که فعال هست...

میشه در مورد اسم وبلاگت برای ما یه توضیح بدی ؟

شروین عزیز این وبلاگ من ماجرایی داره بنده دوستی داشتم که برام آشنایی باهاشون افتخار بود و الان در دانشگاه جندی شاپور اهواز تدریس میکنن ایشون به من لطف کردن و به عنوان کادو تولد برام این وبلاگ رو ساختن که نوشته های غیر از درد و دلم رو بذارم اینجا به خاطر لطف زیادی که به من داشتن این اسم رو انتخاب کردن و همینطور به خاطر فعالیت مشترکمون در محک اسم نویسنده رو محک گذاشتن و من هم به خاطر احترام زیادی که برای ایشون قائلم هیچ کدوم رو تغییر ندادم .

هدفت از وبلاگ نوشتن چی بوده ؟ یا هدف خاصی توی ذهنت داری ؟

راستش این هست شروین ، همون طور که میدونی من آدمی هستم که توی دنیا خودش هست ، با سازهاش با نجوم و وبلاگ و دنیا خودش و خیلی وقتا این حس رو داشتم شروین که باید حرفم رو به کسی بزنم که پیش زمینه ای از من بیرونی نداشته باشه ، منی که بیرون شاد و شیطون و یه مردادی تمام عیار هستم برای همین وبلاگی زدم که درد دل بود ولی دیدم خیلی فاز منفی داره و برای همین وبلاگی که الان مینویسم رو به روز نوشت هام اختصاص دادم ..هدفم نوشتن بود برای کسی که می نویسه مهم هست خونده بشه شاید این حرف من درست نباشه ولی یه بخش از اینکه ما وبلاگ مینویسیم این هست میخوایم بقیه بدونن امروز شاد ، غمگین و دلمرده بودیم یا نه ...هدف خاصی رو توی این وبلاگ دنبال نکردم ولی خط مشیی مشخصی رو برای خودم دنبال میکنم...

در صورت داشتن هدف یا اهداف، میخوام بدونم که آیا بهش (بهشون) رسیدی یا نه؟

آره رسیدم ، اول بگم چه هدفی داشتم هدفم این بود کسایی باشن که خود خودم رو بشناسن نه من بیرون رو ، و الان دوستانی دارم در وبلاگم که خیلی به من لطف دارن برای تک تک من عزیز هستن ...و همینطور دوست داشتم جایی باشم که ساده و راحت بنویسم و که خدا رو شکر به اینا رسیدم عزیزم ...

سهیل بین قلم و کاغذ، کیبورد و مانیتور کدومش رو ترجیح میدی؟

من دیوونه کاغذ و قلم هستم با اونکه رفیقم لپ تاپم هست و اسمش دلی هست ولی عاشق خودنویس و ورق هستم اونم ورق کاهی ....اگر میزم رو بیای شروین ببینی کلی ورق مچاله شده هست که روش خط خطی کردم ، نوشتم ، اتد زدم و مچاله کردم و پرت کردم اون طرف و هر جا هم که میرسم مینویسم ..."البته به پای شما نمیرسه دوست عزیز ما " (شکسته بندی میکنی سهیل خان)

در مورد وبلاگت ، نوع نوشته هات و علایقت تو وبلاگ نویسی یه توضیحی میدی ؟

در مورد وبلاگ که به مفصلی توضیح دادم و  از دوباره گویی چشم پوشی میکنم ، اما نوع نوشته هام راستش به غیر از نوشته های وبلاگم که روز نوشت هست و خط و مشی مشخصی نداره و سعی میکنم ساده ترین حالت رو بنویسم که مخاطبم برای هضمش اذیت نشه و اینکه کوتاه بنویسم چون ما آدما  توی عصر سرعت هستیم و فرصت خوندن یه پست بیست خطی رو به واقع نداریم ..، علایقم توی وبلاگ نویسی زیاد هست ولی چون میترسم وبلاگ ها دیگه بزنم و بهشون نرسم نمی نویسم مثل شعر ها ، دست نوشته هام و اینا ولی فعلا تا روزی که وقت رسیدگی نداشته باشم به این وبلاگ ها ، به صورت مکتوب برای خودم نگه میدارم ...

از بین این همه سرویس دهنده های وبلاگ، چرا پرشین بلاگ؟

بگم امکانات شاید کم گفته باشم ولی یکی از مهمترین دلایلش امنیت پرشین بلاگ هست ، پشتیبانی قوی که میشه ، جو صمیمانه ای که در پرشین بلاگ به عنوان اولین سرویس ارائه دهنده وبلاگ در ایران هست ، در دسترس بودن مدیران ، و کلی دلیل دیگه .... (انقده خوبه)

با مخاطب هات چجوری هستی ؟ دوست داری چجور مخاطبی به وبلاگت سر بزنه ؟

روابطم در حد عالی هست البته بعضیا کمتر بعضیا بیشتر ، با بیشترشون ارتباط اینترنتی خوبی دارم و بعضیا رو هم به صورت حضوری به خاطر وبلاگ هامون رابطه حضوری داشتیم ...من همه جور مخاطبی رو دوست دارم چون آدم رئالیستی هستم و الان دوستانی دارم که پزشک های معروفی در خارج از ایران هستن ، دوستانی که شاعران خوبی هستن (یلدا شب بی سحر که کتابشون چاپ شده و اکثر شعر هاشون بر اساس زندگی من هست ) ، دوستان خوبی که از بچه ها پرشین بلاگ و کادر اجرایی هستن دوستان هنرمند موزیسین و تئاتری ...و از دیدن تک تکشون خوشحال میشم و واقعا از وبلاگ هاشون چیز های زیادی یاد میگیرم و فقط از یه جور مخاطب خوشم نمیاد و اون هم کسانی هستن که ادعا آزاد اندیشی دارن و میان هر چی دوست دارن در وبلاگ ها میگن و میرن بدون هیچ نشونی که بشه بهشون جواب داد ...

هر چند وقت یه بار وبلاگت رو به روز میکنی؟

به شرایط برمیگرده من شب عید امسال نزدیک هفت تا پست زدم که تا یک دقیقه به ساعت تحویل داشتم تا سی ثانیه بعد از ساعت تحویل و گاهی شده دو ماه نیام و سر نزنم ولی تقریبا هر روز کامنت ها رو چک میکنم و برای دوستانم جواب رو ارسال میکنم ، خودتم میدونی شروین عزیز که پست وبلاگ هایی برای من اصطلاحا دلی هست یعنی یهو یه نوشته به ذهنم میاد و مینویسم و گاهی دچار بیماری همه وبلاگ نویس ها یعنی نا نویسی میشم... (بدبختی درمون هم نداره)

از نوشته هات کسی هم کپی برداری  می کنه  ؟

نه در این وبلاگم ولی بوده تکس یا ترانه ای نوشتم و گذاشتم روی یه وبلاگ گروهی و بعد دیدم سریعا کپی برداری شده ولی از پست هام بودن دوستانی که برداشت آزاد کردن و واقعا حق مولف رو رعایت کردن و نام بردن و همینجا از همه میخوام به حقوق یک دیگه احترام بذاریم ..

* عکس العملت چی بوده  ؟

طبق عادت مردادی ها که معمولا آروم هستن ولی وقتی جوش میارن زمین و زمان رو به هم میدوزن همون صبحت قدیما که کسی پا روی دم شیر (نماد مردادی ها ) نمیذاره...فقط کامنت گذاشتم و تعریف کردم از نوشته ای که از خودم کپی برداری شده بود ...

یه خاطره از وبلاگ نویسی بگو ؟

ما بودیم و شروین تدین و نمایشگاه رسانه های دیجیتال ...(این بهترین خاطره این روزام هست )
ولی خاطرات زیادی چه خوب چه بد دارم ، از دست دادن دوست وبلاگ نویسی که در تصادفی سخت همراه عروس دو روزه اش فوت شد و هنوز گاهی پست های این پسر رو میخونم بغض توی گلوم گیر میکنه ، تا دیدن دوستی که اصفهان رفتم و میزبان عالی بودو الان از بهترین دوستانم هست ...خانوم یلدا که ندیدمشون ولی امیدوارم ببینمشون و کتابشون رو شخصا ازشون بگیرم ..خیلی هست میترسم نگم و کسی ناراحت بشه ...

با کامنت هات چجوری هستی ؟ یعنی شده تا حالا با یه کامنت خیلی ارتباط بگیری یا یه کامنت اذیتت بکنه ؟

با کامنت هام میونه خیلی خوبی دارم ، آره شده کامنتی رو ببینم و حتی روز ها بهش فکر کنم که چرا و چرا و باز هم چرا و کامنتی هم بوده که شادم کنه چون ارتباط خوبی با خوانندگان وبلاگم دارم کامنت ها برام ارزش خیلی زیادی داره و همه کامنت ها روم تاثیر خودش رو داره حتی یک گل یا یک لبخند و یا آدمک گریه باشه ...

نقطه ایده آل وبلاگت چیه ؟ دوست داری وبلاگت رو تا کجا برسونی؟

شروینسا عزیز اوایل خیلی مایل به این بودم که برای خودم سایت بزنم و بنویسم ولی بعد پشیمون شدم یعنی این سایت زدن ایدال من بود برای وبلاگم ولی الان ایده الی که دارم این هست که روزی برسه که از هر قشری یه خواننده داشته باشم بتونم با تک تکشون رابطه محکم و پیوسته داشته باشم که تا الان هم به اینجا تقریبا رسیدم و از همه مهمتر این هست که بتونم بیشتر و بیشتر تمرین نوشتن کنم و با افراد بیشتری رابطه دوستی برقرار کنم و یه سری آرزو کمیک هم دارم مثلا دوست دارم یک روحانی ، یک کشیش ، یک دلاک دوست نتی داشته باشم چون دوستانی دارم از پزشک قانونی تا کلفت (که الان جای دیگه ای مینویسه ) ....

توی وبلاگت چه چیزی مخاطبت رو به خودش جذب میکنه؟

ساده نویسی و کوتاه نویسی اکثر موقع ها فکر میکنم باعث صمیمت بیشتری میشه و همین هست مخاطب رو جذب میکنه ...

آیا فکر میکنی یک روزی وبلاگ نویسی رو تموم میکنی؟

نه ، ماییم و همین نت و...  وبلاگ رو شاید ازش دور بشم و جای دیگه ای بنویسم ولی هیچ وقت دست از نوشتنتش بر نمیدارم شروین و تنها ترسی که دارم این هست که بیست ، سی سال دیگه بچه هام یهویی آیدیم و آدرس بلاگ و شبکه های اجتماعیم رو پیدا کنن وهیچی دیگه همون یه ذره هم حرف گوش کنی رو هم نگوشیده ان ....ولی همیشه مینویسم و امیدوارم دوستانم هم همین طور بنویسن ...

تو وبلاگت لینکهای زیادی داری ، میشه بگی چرا ؟

چون دوستان زیادی دارم ، تازه خیلیا رو از گودر میخونم که لینک نیستم ولی دوستانی هستند در وبلاگم که آدرسشون رو توی خونه ام داشتم برام افتخار هست و امیدوارم همیشه آدرسشون پابرجا و دلشون شاد باشه ...

چجوری با پرشین بلاگ آشنا شدی ؟ از وبلاگ نویسی توی پرشین بلاگ راضی هستی ؟

آشنا شدن من به صورت اتفاقی بود من از بلاگفا زیاد راضی نبودم یکی از دوستانم پیشنهاد داد و وارد جرگه پرشین بلاگی ها شدم رسما ...بله واقعا راضی هستم و افتخار میکنم که یه پرشین بلاگی هستم ...

به نظر چه امکاناتی نیاز هست تا وبلاگ نویسی راحت تر بشه ؟ توقع تو از پرشین بلاگ چیه ؟

خیلی امکانات هست که میتونه پرشین بلاگ و به طور کل سایت ها ایرانی استفاده کنن ولی به شخصه از پرشین بلاگ توقع دو چیز رو دارم یکی نرم افزار موبایل پرشین بلاگ که بشه همه جا کامنت ها رو دید و کارها رو انجام دادم و دوم بخش پیامک بلاگ هست که در جریان هستم مدتی در دسترس قرار گرفت به نظر من این دو کار رو در کنار امکانات دیگه پرشین بلاگ میتونه انجام بده ...البته این حرف به معنی کمبود امکانات در سرویس بلاگ پرشین بلاگ نیست . (البته بگم وقتی که این مصاحبه با سهیل جان انجام شد توی چند ساعت بعد نسخه موبایل پرشین بلاگ ارائه شد و خبرش روی سایت رفت که هم من کپ کردم هم سهیل )

تو پرشین بلاگ، بهترین بلاگی که میشناسی رو بهمون معرفی میکنی؟

شروین عزیز میدونی توی دنیا وبلاگ نویسی و به خصوص پرشین بلاگ سبک های مختلفی رو آدمهای مختلفی مینویسن و من واقعا نمیتونم بگم کدوم وبلاگ خوب هست یا نه ولی وبلاگ هایی رو که بد هست از نظر من شامل چند دسته میشه : کسانی که کپی پیست میکنن بدون ذکر منابع ، کسانی که تنها و تنها به دنبال بازدید زیاد هستند ( کامنت های گروهی میذارن معمولا و ...) ، افرادی که خط فکری ثابتی ندارندو وبلاگشون معلوم نیست به کدوم سمت و سو میخواد بره ولی به نظر من بقیه وبلاگ ها عالی هست چون ما بلاگر های عالی در ایران داریم که مینویسند .

به وبلاگت نمره چند میدی ؟

از چند ؟ (نیشخند)
فکر کنم ده هم زیاد باشه ولی این سوالی هست که باید از بقیه بپرسین و نظر سنجی بذارین ..

 

در مورد کلمات زیر، یه عبارت کوتاه هر چیزی که به ذهنت میاد رو بگو لطفا.

خدا:خالق لیموترش

مارشال:تنها

کراوات:نشان افسران آریایی

بندر:سکوت ، بلال ، آتیش و کاناپه و قهوه و بیـــــــــــب ....

استیو جابز:مردی برای آینده ..جاش بینمون خالی هست ...

دلتنگی:یار همیشگی مردان و زنان کشورم

پرشین بلاگ:پدر خوانده از نوع خوبش

جنگ نرم:والا من اینا رو نمیفهمم ولی با ((جنگ سخت)) مخالفم...

قلم:زبون مغز زبون بسته

حنانه:کدوم یکیشون ؟ من حنانه های زیادی میشناسم کدوم یکی عزیزم...(من از کجا باید بدونم تو رو حنانه ها سرمایه گذاری کردی)

هلو:با کرکش خوشمزه است ..( نقل قولی از یک دوست )

خپل :خودم ...البته به شرطی که خپلی به معنی تنبلی نباشه

موسیقی :دنیای پر رمز و راز من ...آرام بخش و روح نواز ...

یاس : اگر منظورات یاس ( نا امیدی) هست میاد سراغم و خیلی اذیتم میکنه ولی اگر یاسر بختیاری (رپر معروف) خیلی دوستش دارم و از افتخاراتم این هست که بارها باهاش بحث ها سر تکس نوشته هاش داشتم و اینقدر بگم که هر چیزی رو که میخونه میدونم از نزدیک حس کرده و برای همین از بهترین دوستانم میدونمش ...

سوالی بوده که ازت نپرسیدم ؟ جوابشم بهم بگو .

آره بوده ولی سکرت بمونه بهتر هست ...نه میگم ..دوست داشتم بپرسی که چرا فیلتر شده بودی مدتی ؟ و من هم در جواب بگم برای یه کلمه ف..ب... در وبلاگم وبلاگم فیلتر شد که البته به سرعت بعد از ایمل زدن رفع فیلتر شدم و کلی سوال دیگه .

و حرف آخر:
اول از همه از پرشین بلاگ ممنونم که این فرصت رو به همه افراد میده که ایده و ها و نظرات خود رو نوشته و در جهان مجازی انتشار دهند و بعد از بچه ها فنز که واقعا تک تکشون بی چشم داشتی عالی فعالیت میکنند و افتخار میکنم در جمعشون هستم و همین طور تو شروین عزیز که وسط این همه درگیری بچه های فنز پرشین بلاگ در نمایشگاه رسانه های دیجیتال این مصاحبه رو گرفتی و از شر من مردادی راحت شدی از بس بهت گفتم کی باهام مصاحبه میکنی و ممنون از همه کسایی که اینجا رو خوندن
به امید روزی که افکارم بدون خود سانسوری نوشته شود ...

همین

مصاحبه با سارا صادقی از وبلاگ شاهدخت سرزمین ابدیت

$
0
0

وبلاگ سارا صادقی : شاهدخت سرزمین ابدیت 

سلام به سارای عزیز...

سارا جان یه شرح حال از خودت بگو و بگو از کی وبلاگ نویس شدی ؟

سلام به شروین خوب

یه ساراصادقی هستم که در یه شب برفی ـ باروونی ۲۲ آذر ۱۳۷۰ زیر یه آسمون پر دود تهران به دنیا اومد...اونم از نوع جمعه اش.

با بازی شیرین رشته ی پزشکی سر و کله میزنم.عاشق پرشین بلاگ و شاهدخت سرزمین ابدیت + بچه های فنز هستم.می نویسم و می خونم و عاشق کارهای هنری ام.

وبلاگ نویسی رو از سال ۸۲ـ۸۳ شروع کردم و اوایل چون وبلاگ هام به دلم نمی نشست یعنی نمی دونستم چطور بنویسم عوضشون می کردم. ولی کم کم سبک خودم رو پیدا کردم و ۲۱ تیرماه ۱۳۸۶ شاهدخت سرزمین ابدیت تو این دنیای مجازی پا گرفت .به نوعی از پیش کسوتانپ پرشین بلاگ به حساب میام ... پیش کسوت خام و جوون :دی

درمورد اسم وبلاگت بیشتر توضیح میدی؟

شاهدخت سرزمین ابدیت اسم یه کتابه که من از داستانش خیلی خوشم اومد...یادمه وقتی وبلاگم رو داشتم می ساختم این کتاب جلوم بود و خیلی ناخودآگاه اسمش رو انتخاب کردم.

بارها شده که قصد کردم اسم وبلاگم رو عوض کنم و یه چیز خاص تر که بیشتر به نوشته هام و خودم بیاد بذارم و پست هایی هم راجع به این موضوع نوشتم و از دوستام کمک خواستم....ولی هنوز که هنوزه همون شاهدخت سرزمین ابدیتم.

برای چی وبلاگ می نویسی ؟ هدفی داری ؟

به همون دلیل که تو می نویسی :دی (یعنی توام دنبال دوست دختر می گردی ؟)

راستش هدف خاصی رو دنبال نمی کنم ولی از اینکه ورق بخورم و به اتفاقات زندگیم از دید دیگران هم نگاه کنم خوشم میاد...

پست هایی که تو وبلاگم میذارم فقط یه نوشته ی ساده نیستند...من با اونا خودم رو می نویسم.بارها شده که برگشتم و نوشته هاو کامنتهای قبلیم رو خوندم و از نظراتی که بلاگرها برام گذاشتند درس گرفتم.

سارا من این سوال رو از همه می پرسم و دوست دارم از تو هم بپرسم  بین قلم و کاغذ، کیبورد و مانیتور کدومش رو ترجیح میدی؟

۱۰۰٪ قلم و کاغذ...اون هم از نوع مداد یا مداد نوکی و کاغذ بی خط. آرامش خاصی بهم میده.

خیلی وقت ها قبل از اینکه بخوام وبلاگم رو آپدیت کنم نوشته هام رو روی کاغذ بی خط با مداد نوشتم و بعد تایپ کردم... هنوز هم اون کاغذها رو نگه داشتم.

این سوالت رو خیلی دوست داشتم شروین. (اینو همه میگن)

در مورد وبلاگت ، نوع نوشته هات و علایقت تو وبلاگ نویسی یه توضیحی میدی ؟

همونطور که گفتم وبلاگم فقط یه سری نوشته های سرسری نیست...من تو وبلاگم خودم رو می نویسم.تفکرات و احساسات و اتفاقاتی که هر روز صبح از دریچه ی اونا به دنیا نگاه می کنم و شب ها با دل مشغولی بهشون می خوابم.

نوشته هام هم که بیشتر به صورت عامیانه است و گاهی هم ادبی و عمیق.

راستی چرا پرشین بلاگ ؟

خیلی شانسی...به همین سادگی... ولی الآن می گم فقط پرشین بلاگ.

آدمهایی که به وبلاگت سر میزنن چه جور آدمهایی هستن ؟ دوست داری چه مدل آدمهایی از وبلاگت دیدن کنن ؟

من آدم هایی رو دوست دارم که از سر عادت چشماشون رو روی خط ها حرکت نمیدن و موقع نظر دادن فقط یه شکلک و یه جمله ی کلیشه ای نمی نویسند.

آدم هایی که معنی خوابیده تو عمق نوشته ام رو می فهمند و از جون و دل برام کامنت میذارن....حتی می تونم بگم اون آدمای منتقد سرسختی که کوچکترین نکته ای توی نوشته هام ازشون پنهون نمیمونه و تا مدت ها بعد باهام راجع به یه متن کوتاه بحث دوستانه می کنند.مثلا پویان که هنوز اون پستی که ۴ سال پیش راجع به دل گرفتگیم از پدرم نوشته بودم رو یادش بود و اون روز تو خانه هنرمندان یادم انداختش و باهام راجع بش صحبت کرد یا میثم درخشنده که گاهی قسمت نظرات وبلاگ هامون رو به چت روم تبدیل می کنیم و تمام نکات توی نوشتم رو میگیره.

هر چند وقت یه بار وبلاگت رو به روز میکنی؟

اوه اوه این سوال رو اصلا نمی تونم جواب بدم...:دی

نظم خاصی نداره...راستش هر وقت که بهش نیاز دارم میام و می نویسم.وبلاگم شده بخش انکارناپذیری از زندگیم که باهاش احساس آرامش می کنم.

شده مدت زمان هایی طولانی که ننوشتم...مثل سال کنکورم ولی در هر لحظه و در هر اتفاق مهم آرزوم این بوده که به وبلاگم بیام و حس درونیم رو باهاش درمیون بذارم.

تا حالا شده کسی از نوشته هات کپی برداری کنه ؟

آره...

یه شعرنو که سروده ی خودم بود رو تو محرم یه سال گذاشته بودم...یادمه نوشته بودم که چیز معنوی که به درد این روزا بخوره به ذهنم نمیاد و واسه همین این شعرم رو می نویسم.زیتون عزیزم با اجازه و ذکر منبع یه پستش رو به شعر من اختصاص داد.

دفعه ی بعد هم گزارشی بود که از جشن تولد (فکر کنم سال ۸۶ یا ۸۷) پرشین بلاگ تو وبلاگم نوشته بودم و سعید علیزاده پروین هم که توی همون جشن حضور داشت بهم گفت که می خواد گزارشم رو توی وبلاگ خودش بذاره...حالا دقیقا یادم نیست که گذاشت یا نه!!!

* عکس العملت چی بوده  ؟

در هر دو مورد خوشحال شدم...یعنی احساس کردم که نوشته هام تاثیرگذار بوده و هر دو مخاطب حتما خیلی ازشون لذت بردند که این کار و انجام دادن...البته خوبیش با ذکر منبع بودنش بود.

از وبلاگ نوشتن و وبلاگ نویسی یه خاطره برامون بگو ؟

الهه ی عزیز یکی از دوستای خیلی صمیمی و خوب دوران مدرسه  رو به دلیل سرطان از دست داده بودم...هیچ چیزی آرومم نمی کرد و حالم خیلی خیلی بد بود.با چشمای گریون وبلاگم و بروز کردم.کامنتای قشنگی که دوستای عزیزم برام گذاشتن و مهم تر از همه صحبت کردن چندین و چند ساعته ی یکی از دوستای بلاگرم آرامش عجیبی بهم داد.البته شاید خاطره ی شیرینی نباشه ولی همیشه این خوبی بچه ها به یادم میمونه.

با کامنت هایی که برات می ذارن چه جوری ارتباط برقرار میکنی ؟ یعنی کامنتی بوده که روی تو خیلی تاثیر بذاره ؟

خیلی بوده...یکی از بهترین امکانات کنونی پرشین بلاگ اینه که پایین هر کامنت میتونی جواب خودت رو بذاری...بعضی چیزا هست که راجع به کامنتای دیگران همون لحظه میاد تو ذهن آدم.منم هر موقع که تحت تاثیر نظر یکی از دوستام قرار گرفتم هم براشreply زدم تو قسمت نظرات خودم و هم تو وبلاگ خودش نظر دادم.مثلا کامنت های کلاغ خیلی از ته دلشه و تاثیرگذار...

نقطه ایده آل وبلاگت چیه ؟ دوست داری وبلاگت رو تا کجا برسونی؟

تا اونجا که یکی از وبلاگ های محبوب و پر بیننده بشه و من بدونم که هر نوشتم جلوی چشمای دوستای زیادیه.

نقطه قوت وبلاگت چیه ؟ چی تو وبلاگت بیننده رو به خودش جذب می کنه ؟

دقیق نمی دونم...شاید عامیانه نوشتنم.یا اینکه گاهی مثل یه بچه که با هیجان همه چیزو تند تند واسه بزرگترش تعریف می کنه می نویسم.

تو این فکر هستی که روزی وبلاگ نویسی رو تموم کنی (تعطیل کنی ) ؟

هرگز...اصلا تو فکرش نیستم...خیلی ناراحت میشم وقتی وبلاگ دوستای خوب و صمیمی پرشینی ام رو می بینم که واسه همیشه تعطیل شده.

یادت نره شاهدخت سرزمین ابدیت متعلق به ابدیته :دی (خیلی شعاری شد ولی سعی می کنم تا اونجا که می تونم پیش برم)

در مورد لینکهایی که تو وبلاگت داری میشه یه توضیحی بدی ؟

خیلیاشون فقط دوست مجازی نیستند و خیلی وقته که حقیقی شدن مثل گل یخ ـمحمد رضایی ـ نگار ـ دکتربوترابی ـ پویان ـ علیرضا فروهرـ طاهره آرمنده ـ رویای نیمه تمام و ...

خیلیاشون هم گرد و خاک گرفتند و دیگه بروز نمی شند یا اینکه کلا حذف شدند ولی من هنوز یادگاری دارمشون.

کلا به اونایی که لینکشون رو تو وبلاگم گذاشتم خیلی بیشتر سر میزنم .الآن زیاد اهل لینک بازی نیستم دیگه...

چجوری با پرشین بلاگ آشنا شدی ؟ از وبلاگ نویسی توی پرشین بلاگ راضی هستی ؟

اول راهنمایی بودم و داشتم توی اینترنت در مورد گروه موسیقی مورد علاقه ی اون زمانم سرچ می کردم که به یه پست مرتبط تو یه وبلاگ برخوردم اسم اون وبلاگ رو هم دقیقا یادمه هنوز...آدرسش رو که دیدم با خودم فکر کردم که چرا من به سایت اصلی نرم و واسه خودم یه وبلاگ نسازم؟

نمی دونم شاید اگه اون وبلاگ متعلق به سرویس های دیگه بود منم توی همون سایت ها وبلاگم رو می ساختم ولی الآن خوشحالم که با پرشین بلاگ تصادف کردم :دی

فکــــــــر کن که از وبلاگ نویسی تو پرشین بلاگ راضی نباشم؟؟؟!!! فکــــــر کن؟؟؟!!!

فکر می کنی پرشین بلاگ چه امکاناتی رو به سرویسش اضافه کنه بهتر میشه ؟

اگه اس ام اس بلاگش پیشرفته بشه برای امثال من خیلی بهتره که بتونیم وبلاگمون رو زود به زود بروز کنیم.

تو پرشین بلاگ، بهترین بلاگی که میشناسی رو بهمون معرفی میکنی؟

خیلی سخته... وبلاگهای خوب خیلی زیادی رو می شناسم که به نظرم جزو بهترین ها هستند ولی از میونشون نمی شه یکی رو انتخاب کرد...

از قدیمیا که دیگه نمی نویسند: یادداشت های محمدرضا(ممزی خوبم)ـ باران خیال(یاسین شفقی عزیز)

و از اونایی که همچنان می نویسند: کلبه ی ویوارا(آزاده ی مهربونم)ـ پژواک(پویان عزیز)

یه نمره به وبلاگت بده :

فکر نکنم به پاس کردن هم برسه :دی

۱۵.۲۵.....خوبه؟

فکر کنم اگه از بقیه بپرسی که تو همین پستت به وبلاگ من نمره بدن بهتر بشه...

در مورد کلمات زیر، یه عبارت کوتاه هر چیزی که به ذهنت میاد رو بگو لطفا.

خدا:یه حس مبهم...خیلی بزرگ خیلی کوچیک ـ خیلی دور خیلی نزدیک...

تی شرت:یاد عمه ی شروین تدین میفتم J) - (خیلی هم خوب)

کراوات:یه سنت ایران باستان در لباس که به یغما رفت.

زنجان : زندگی دانشجویی با آدم برفی و برف و بوران و خاطرات و شیطنت های یک عدد ساراصادقی...

عمل جراحی:واسه جراح شدن خیلی دودلم...

دلتنگی:یادگاری از اونایی که دوسشون دارم...

پرشین بلاگ:جشن های سال ۸۶ و ۸۷...

توجید قهرمانی:فروشگاه اینترنتی

قلم: بهترین و رازدارترین دوست.

خانه هنرمندان:از اون چیزا که با آزاده ویوارا اسمشون رو نمی دونستیم و محمد کتونی سفارش داده بود روزGoodbye party من.

چاقو:چاقو فقط چاقوی زنجان :دی

سومالی :تشنگی زندگی و زمین

موسیقی :آرام بخش ذهن و وسیله ای برای پروندن تمرکز استاد

دانشگاه :شب های امتحانی که همه جور هایپ و ردبول و قهوه و کافی میکسی خواب آور تر از قرص خوابه...

 

سوالی بوده که دوست داشتی ازت بپرسم اما نپرسیدم ؟

فکر نکنم...

و حرف آخر:

به سراغ من اگر می آیید

نرم و آهسته بیایید

مبادا که ترک بردارد

چینی نازک تنهایی من...

مصاحبه با بی تا پاک نژاد

$
0
0

معرفی کوتاه وبلاگ  

ترنم گریه ی باران

سلام

خودتو معرفی کندو بگو از کی به وبلاگ نویسی مشغول شدی؟

سلام. بی تا پاک نژاد هستم 18 ساله از تهران :D  متولد 14 شهریورم و

بچه ی تهران. عاشق هنر و موسیقی و تا حدودی دست به قلم... البته رشته ی تحصیلیم تربیت بدنی بوده! هنوز به قول یکی از دوستان جوجه

وبلاگ نویسم . وبلاگ نویسی رو از 14 دی 1389 شروع کردم و تازگی ها

"ترنم گریه ی باران" یک ساله شده...

هدفت از وبلاگ نویسی چی بود؟آیا به این هدفها رسیدی؟

هدف. شاید باید بگم هدف واقعا مشخصی نداشتم و بیشتر میخواستم

یه جایی حرفامو بنویسم ، تا کسایی از جنس خودم ازشون لذت ببرن...

چرا به موضوع شعر برای نوشتن علاقمندی؟

ترانه ها و دست نوشته هام تنها چیزایی هستند که میشه گفت حرفی

برای گفتن دارن .

 چی شد پرشین بلاگ رو انتخاب کردی؟

خب من خیلی اتفاقی با پرشین بلاگ آشنا شدم. آشنایی من با پرشین بلاگ

از طریق وبلاگ "ترانه مکرم" بود. ولی واقعا خیلی خوشحالم که از اول

وبلاگم تو پرشین بلاگ بوده.

 به نظر شما کدام از اهمیت بیشتری برخوردار است؟خودتان از نوشتن لذت

بیشتری ببرید یا مخاطبین از خواندن مطالب شما لذت ببرند؟؟

صد در صد هر کدوم اهمیت خاص خودشونو دارن. ولی مهم اینه که

خواننده لذت ببره. من مینویسم برای ارتباط بر قرار کردن با مخاطب نه خودم.

روزانه وبلاگتو به روز می کنی یا هفتگی ؟

اکثرا هفتگی. البته اگه چشمه ی نبوغ شعریم لا اقل هفته ای یکبار

رو بجوشه :D

تا حالا شده از مطالبت توی وبلاگ های دیگه استفاده بشه بدون اجازه ؟

نه فکر نمیکنم. شاید هم من ندیدم...

 توی وبلاگ نویسی خاطره داری برامون تعریف کنی؟

بهترن اتفاقی که برای من افتاد و شد قشنگترین خاطره ی من از

وبلاگ نویسی این بود که : اوایل نوشتن من بود و تازه شروع کرده بودم

به گذاشتن ترانه ، اونم ترانه هایی در حد "یه توپ دارم" (هرچند خیلی هم از اون وضعیت بهتر نشده) ، یه دوست عزیز یکی دوبار ایرادات منو تو کامنتهام و گفت و بعد من رو به یک انجمن شعر (کانون ترانه)

دعوت کرد و من تو کانون ترانه استادی رو پیدا کردم که چهار سال قبل

گم کرده بودم.

چرا ترنم گریه ی باران : سوالی که هیچوقت نتونستم به هیچکس جوابشو بدم.

بهترین وبلاگی که توی پرشین بلاگ دیدی؟

اینکه بهترین وبلاگ پرشین بلاگ هست یا نه رو نمیدونم و لی وبلاگ مورد

علاقه ی من :   شروینسا .

 بهترین کامنتی که داشتید؟

]گل[

به وبلاگ خودتان از 20 نمره چند می دهید؟

هفت


از کی ترانه سرایی رو شروع کردی؟

علاقه ی من به نوشتن شعر و ترانه برمیگرده به چند سال پیش ولی

زمانی که شروع به نوشتن ( ترانه ) کردم حدود یکساله.

فکر میکنی الآن به جایی که میخواستی رسیدی؟

مطمئنا هوز خیلی زوده. به نظر خودم من حتی هنوز اصول کلی شعر

رو کاملا نمیدونم.

مشوق داشتی؟

بله. مادرم

تاحالا شعرات اجرا شده ؟ یا جایی ثبت شده؟

اجرا نه متاسفانه. ولی به لطف استادم جناب آقای صحرائی ترانه هام

توی مجله ی ایشون ( هفت نگاه) چاپ شده.

قصد داری کتابی از ترانه هات چاپ کنی؟

اگه یه روزی ترانه هام به سطحی برسه که قابل ارائه دادن باشه ، بله حتما.

ترانه سرا و شاعر و موزیسین مورد علاقه ت:

انتخاب بین علاقه مندی هام سخته ولی من کارهای مسعود امامی ،

ترانه های بابک صحرایی و مجید صالحی و اشعار سید حسین متولیان

رو واقعا دوست دارم.

کارای هنری دیگه ای هم میکنی یا فقط شعر؟

نه فقط شعر نیست ، من داستان نویسی و نقاشی هم میکنم. و قبلا

هم کار تئاتر انجام میدادم.

فصل مورد علاقه ت :

پاییز

ورزش هایی که انجام میدی:

"شنا" . " بدمینتون" و "دو"

یه خاطره از بچه های فنز:

تمام روزهایی که تو نمایشگاه رسانه های دیجیتال و مطبوعات با هم

گذروندیم برای من خاطرات خوبی بود.

درباره کلمات زیر ، کوتاهترین عبارتی که به ذهنت میاد چیه؟

خدا : بزرگ

عشق : ...

پرشین بلاگ : روزای خوب با بچه های فنز

نگار نیک نفس :  :D

شروین تدین : علی

علیرضا فروهر : عشوه

موسیقی :  زندگی

ترانه : آرزوهام

حسین متولیان : آروم، فروتن، انسان

مسعود امامی: خوب

بابک صحرایی: کارگاه ترانه و پیشرفتهایی که به ایشون مدیونم

عرفان سلیمی: خاطره ی کنسرت آذر ماه

حرف آخر!

خوشبختیت آرزومه...

( و با تشکر از خبرنگار افتخاری این مصاحبه : خانم نگار نیک نفس )

مصاحبه با آمد حقانی

$
0
0

معرفی کوتاه وبلاگ

جهنم افکار

http://amed1.persianblog.ir

وبلاگ جهنم افکار همونطوری که در توضیحش نوشتم بخاطر افکار مختلفی که در سرم بوجود اومده و میاد بخصوص مطالب نقد در همه موارد اعم از اجتماع ، هنر ، مدیریت و ... و در بعضی موارد از فوران کردن حسهای مختلف که بخاطر موقعیت شرایطی که توش بودم پست های مختلفی نوشتم البته بعضی از نوشته ها هم برای دیگران است که سعی بر این شده اگر منبعش رو می دونم بنویسم. 

 

 

سلام لطفا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید از کی به وبلاگ نویسی مشغول شده اید؟

 سلام  من آمد حقانی هستم

متولد 11 خرداد1361طهرون

آمد جزو اسم‌های نادر تهران و مختص تهران بین سالهای 1220 تا 1326 است. یک اسم تهرانیه که مال محله اودلاجان بوده . به معنی تنها هست .

در سال 76  توسط یکی از اساتیدم جرقه نوشتن در من زده شد ایشون از من خواستن که داستانی علمی تخیلی برای جشنواره ژولورن که در لندن برگزار می‌شد بنویسم که من نوشتم ولی متاسفانه ارسال نشد .

 در سال 73-74 در مجله‌های مختلف به صورت خواننده مهمان مطلب می نوشتم تا سال 78 که با اولین مجله ژورنال ایران که فرهنگی اجتماعی هنری سیاسی می نوشت به نام ایران جوان اشنا شدم و به صورت خبرنگار نفوذی با اسم مستعار شروع کردم به نوشتن و بعد در مجله نیمرخ شروع به کار کردم که متاسفانه این مجله به ده شماره هم نرسید و بسته شد و بعد مجله هفته که به یک ماه نکشید و بسته شد.

شعر میگفتم ، تاتر بازی می کردم ، یه فیلم هم بازی کردم ، افکتگر تاتر بودم،نوازنده پرکاشن،دکورزن،سبک نیو کنگ فو ورزش اصلیم،ععشقمم سفر کردنه.، اینترنت هم بهترین تفریح البته بعد از مطالعه .

ودر سال 82 با مقوله وبلاگ آشنا شدم که با یکی از دوستان در وبلاگش می نوشتم که بعد از چند وقت وبلاگ رو منهدم کرد و سال 84 وبلاگ جهنم افکار رو شروع کردم که تا امروز هنوز روپاست البته با کمی تغییر .

سال 87 هم یک وبلاگ گروهی راه اندازی کردم که در حال حاضر4نویسنده دارد.

 هدفتان از وبلاگ نویسی چه بود ؟ آیا به اهداف خود رسیده اید ؟

هدف اول و نهاییم این بود و هست که نقد سالم رو گسترش بدم و در حوزه تخصص هایم معایب و مزایا را نشان دهم تا خواننده بدون آنکه تجربه کند از تجربیات بدون هیچ هزینه ای استفاده کند .البته در بعضی از مطالب که حسی بوده خواننده می توانسته هر برداشتی انجام دهد .

در مورد سوال دومتون باید بگم والا نه هنوز به هدف اصلیم نرسیدم .

چی شد پرشین بلاگ رو انتخاب کردید ؟

عرضم به حضورتون وقتی با اون دوستم شروع به وبلاگ نویسی کردم چون ایشون با پرشین بلاگ شروع کردند ناخوداگاه من هم جذب شدم و پرشین بلاگ شد خونه من .

به نظر شما کدام از اهمیت بیشتری برخوردار است : خودتان از نوشتن لذت بیشتری ببرید یا مخاطبین از خواندن مطالب شما لذت ببرند ؟

این مقایسه دقیق موازی هم هستند چون تا من از نوشتن لذت نبرم نمی تونم مطلب رو خوب بیان کنم و وقتی خوب بیان نشه خواننده هم لذت از خوندن نمی بره رو همین حساب تا من لذت نبرم از نوشتن و انتخاب مطالب بی شک ین حس رو نمی تونم انتقال بدم به خواننده البته این رو هم فراموش نکنیم که ممکنه چیزی که من نوعی دوست دارم شاید خواننده به هیچ وجه خوشش نیاد .

روزانه وبلاگت رو به روز می کنی یا هفتگی ؟

خیلی دوست داشتم وبلاگم روزانه به روز کنم اما مشغله زندگی اجازه این کار رو نداد .البته عزمم رو جزم کرده بودم که روزانش کنم اما بخاطر مشکلی که برای وبلاگم بوجود اومد و آمار خواننده های وبلاگم بخاطر اون مشکل روز به روز کم می شد دلسردم کرد تا جایی که ماه به ماه به روز هم نمی کردم و وبلاگ گروهیم رو به روز می کردم البته هفتگی ولی الان می خوام نزدیکش کنم به روزانه به روز کردنش .

تا حالا شده از مطالبت توی وبلاگهای دیگه استفاده بشه بدون اجازه ؟ چه حسی داشتی ؟

اگه استفاده بشه ام نزدیکش کنم به روزانه بهروز کردنش .

 ماه به ماه به روز هم نمی کردم و وبلاگ گروهیم رو به روز می کردم البته تا حالا ندیدم اگر هم شده نوش جونشون (خنده)ولی خوم سعیم بر این بوده اگر مطلب رو میدونم مال کی بوده یا توی وبلاگی اومده سعی کردم منبعش رو بنویسم .

توی وبلاگ نویسی خاطره ای داری برامون تعریف کنی ؟

خاطره تا دلت بخواد اما یکیش برام خیلی جالبه که:

من کارت ویزیت آدرس وبلاگم رو در تیراژ بالا چاپ کرده بودم و هرجا می رفتم کارتمو تو اونجا میذاشتم . که بازدید وبلاگ بیشتر بشه .یکبار داخل اتوبوس به سمت انقلاب(طهرون)می رفتم موقع پیاده شدن کارت ویزیت وبلاگم رو گذاشتم روی صندلی و وقتی رفتم پایین دیدم یکی اومد دنبالم و خودش رو معرفی کرد و گفت این آدرس شماست ،گفتم چطور؟که گفت من جهنم رو می خونم اما به نظر نمیاد شما صاحبش باشی !خلاصه بعد از حدود یک ساعت و نیم که گرم گفتگو بودیم کلی لذت بردم که یکی از بهترین خواننده های جهنم افکار اینقدر پیگیر بود که نشست در مورد وبلاگ با من صحبت کرد .روز خوبی بود برام که توی دنیای به این بزرگی شاید تونستم نقش کوچیکی توی افکار داشته باشم .

بهترین وبلاگی که توی پرشین بلاگ دیدی ؟

وبلاگهای زیادی بود و هست وبلاگ جناب حسن شیرعلی ، پیمان دانشفر.

یه وبلاگی بود به اسم فهیم که هنوز با نویسندش در ارتباطم ولی متاسفانه وبلاگش رو بکل حذف کرد .قلم شیوایی داشت .

و یه وبلاگ دیگه بود که تخصصی بود و در مورد تمبرو کلکسیونری بود که متاسفانه هرچقدر گشتم آدرسش رو پیدا نکردم

بهترین کامنتی که داشتید ؟

یه کامنتی بود که دوست عزیزی که از خواننده های پروپاقرص وبلاگم بود بقدری خوب نقد کرد نوشته ام رو که خودم لذت بردم از داشتن چنین خواننده ای . نوشته ام در موردرفاقت مساویست با صددلار که ایشون از دید دیگه ای مطلب من رو نقد کرد نقدش نقدی بود بر شخصیت اصلی نوشته ام اینقدر گیرا بود که من فکر کردم ایشون هم اونجا بودند .افسوس که وقت برای نوشتن نمی ذاشت وگرنه نویسنده قهاری بود .البته ازش دعوت کردم برای همکاری اما حیف قبول نکرد . 

 

نقطه ایده آل وبلاگ شما کجاست ؟

ایده آل وبلاگم که توی ذهنم هست اینه که هیچ وقت هیچ عقیده ای رو به سخره نکشم و هیچ کس هم به خودش اجازه نده به عقاید من بی احترامی کنه .یعنی برای همه .

به وبلاگ خودتان از 20 نمره چند می دهید ؟

شاید کسانی که این رو بخونن بگن آمد چه با غرور به خودش نمره داده اما باید این رو بگم که این نمره نه بخاطر نوشته هام بلکه بخاطر اینکه وبلاگ جهنم افکار برای یک عده ای که شاید این مطلب رو بخونن ، میدونند که دریچه ای شد به شناختن بهترین ها و زنده شدن اون خوبی هایی که شاید خیلی ها فراموششون شده و الان اگر یکی از اون خوبی هارو ببینند چیزی می بینند درست مثل داستان سکه های دقیانوس و داستان اصحاب کهف .

پس با احترام به همه و بدور از هیچ غروری به وبلاگ نمره 19 رو میدم.

مولفه های جذب مخاطب از نظر شما چیست ؟

اول باید این رو متوجه باشیم که خواننده فهمیده است و نباید با کلمات با او بازی کنیم .

چه بخواهیم چه نخواهیم خواننده را می شود جذب کرد ، با ظاهر وبلاگ ، قالب وبلاگ ، مطالبی که عموم دوست دارند و... اما چگونه نگهداشتن خواننده که دائم باشد مهم است .

اولین مولفه اینه که اگر خواننده هر نظری داد در مقام همسویی با او قرار نگیریم البته در مقابلش هم جبهه نگیریم . بطور مثال در نوشته های مختلف هی میاد نظر میذاره که خوبه این ایراد نداره اما باید کاری کنی که این خوبه یا بده رو برات باز کنه که چی خوبه چی بد تا من وبلاگدار معایب و محاسنم رو بفهمم .

مولفه دوم که بنظرم خیلی مهمه و جواب داده به من اینه که من اگر خواننده خوبی برای نوشته دیگری باشم ناخوداگاه او هم بهترین خواننده من می شود .

مولفه بعدی اطلاع رسانیه البته این شاید از دید خیلی ها ناکارامد باشه البته در قسمتهاییش هزینه بر است ولی غیر هزینه ایش هم باز هم فراموش شده .

بهترین غذایی که شما دوست دارید ؟

من همه نوع غذایی رو دوست دارم اما عاشق ماکارونی واویشکای روسی و خوراک های ایتالیایی و اسپانیایی هستم

تا حالا شده غذاتون بسوزه ؟

اوه تا دلت بخواد (خنده)

زمانی برای اتمام وبلاگنویسی در نظر گرفته اید ؟

والا تا به حال بهش فکر نکردم اما بغیر از وبلاگهای فنز پرشین بلاگ و وبلاگ های خودم چند تا دعوت هم داشتم برای نویسندگی همکار که دارم روشون فکر می کنم . با این تفاصیر زمان اتمامی نمی بینم توی وبلاگنویسی (لبخند)

درمورد پرشین بلاگ چه نظری دارید؟با طرح پیشنهاد و انتقاد خود مارا همراهی کنید ؟

آخ دست گذاشتی رو دلم ( خنده )

همونطوریکه می دونیم پرشین بلاگ یکی از قدیمی ترین وبانفوذترین سایتهایی هست که خدمات وبلاگنویسی میده .اگر مسئولان پرشین بلاگ بتونه حمایت گسترده ای از وبلاگ داران بخصوص اونایی که قلم به واقع خوبی دارن داشته باشه می تونه هم به فرهنگ نوشتاری کمک کنه و هم امتیازی به امتیازاتش اضافه کنه .

مورد بعدی این گزینه می پسندم که در زیر پست هست رو برداره .این به نظرم مثل دفتر حضور و غیاب هست فقط حاضری میزنه .

اگر مسئولان پرشین بلاگ مسابقات وبلاگ نویسی رو در زمینه های مختلف برگزار کنند ناخوداگاه از هر قشر وبلاگداری جذب می شود تا بتواند بهترین نوشته ها را از خود خلق کند .

 درمورد کلمات زیر کوتاهترین عبارتی که به ذهنت میرسه  چیه؟

خدا :دلم براش میسوزه با این بنده هاش

عشق:چیزی که همه ازش بد میگن اما همه ادعا می کنند عاشقند

پرشین بلاگ:خونه وبلاگنویسان

کدبانوی دیجیتال:کوکوسبزی با خازن 1800

پشت نقاب شب: تنهایی من و من

آشپزی:دوسشون دارم

دکتر مهدی بوترابی:تبلت

خانم پولادزاده:مدیری که ادعای آنلاین بودن داشت ولی  هنوز تا هنوزه جوابم رو نداده  

نگارنیک نفس:رییس خوشرو

اکبر وکیلی تجره :اس ام اس به خدا

بهترین غذا:واویشکای روسی

حرف آخر :

وبلاگ نویسارو باید حلواحلواشون کرد چون خودشون هزینه می کنند وقتشون رو میذارند و برای اعتلای فرهنگ زحمت می کشند می نویسند حتی با کپی کردن نوشته های دیگران ،ایشالا یه روزی بشه که قدر این کیبوردنویسان رو بدونند . بخصوص هواداران که به نوعی بیشتر در چم و خم کار هستند و در گود هستند .

یه آرزو همیشه به وبلاگنویسا که کامنت میذارم براشون اینه که: قلمتون همیشه پرجوهر و احساستون پایا برای نوشتن .  

( و با تشکر از خبرنگار افتخاری این مصاحبه : خانم نگار نیک نفس)

جشنواره وبلاگ نویسی " نامه ی به خدا "

$
0
0

به نام آن محبوبی که همه شیدایی اویند....

وبلاگ اسلام فنز پرشین بلاگ برگزار می کند :

 

وبلاگ اسلام از وبلاگهای گروهی فنز پرشین بلاگ با همکاری وبلاگ نامه های باز در راستای فعالیت های فرهنگی باشگاه هواداران پرشین بلاگ جشنواره پست وبلاگی را با عنوان " نامه ی به خدا " برگزار می کند.

شرایط شرکت در جشنواره :

در این جشنواره هر وبلاگ نویس مجاز است با ارسال یک مطلب به دبیرخانه جشنواره ، شرکت نماید..

پست های تکراری از جشنواره حذف خواهند شد.

بخش های جشنواره :

  1. مناجات
  2. دل نوشته
  3. درد دل

نحوه برگزاری جشنواره :

 

  1. مراجعه با وبلاگ اسلام فنز به نشانی زیر :

 Www.Islam.Persianblog.Ir

ارسال لینک پست وبلاگ مرتبط با موضوع جشنواره به ایمیل زیر :

IslamFans@yahoo.com  

 ملاک های داوری :

  1. استفاده از آیات قرآن کریم و احادیث صحیح
  2. لودشدن سریع پست مرتبط با جشنواره وبلاگ
  3. استفاده از قالب های زیبا و سبک
  4. استفاده از آرایه های آدبی
  5. سادگی و خودمانی بودن پست
  6. کوتاه بودن پست
  7. استفاده از تصاویر گرافیکی متناسب با پست وبلاگ

 

تاریخ های مهم جشنواره :

تاریخ شروع جشنواره : 5 بهمن ماه سال 1390

تاریخ اتمام جشنواره : 20 بهمن ماه سال 1390

اعلام نتایج :             30 بهمن ماه سال1390

 

حامیان جشنواره :

وبلاگ پیامکی به سوی خدا - باشگاه طرفداران پرشین بلاگ استان کردستان -

مصاحبه با زویا عطایی

$
0
0

معرفی کوتاه وبلاگ 

 بانوی سخنوری

 http://zoya-alone.persianblog.ir

در حال حاضر وبلاگ بانوی سخنوری که شامل دل نوشته های شخصی خودم هست . و بلاگ دیگه ، وبلاگ فنز گردشگری که اون هم وبلاگی هست آموزشی درباره ی گردش و گردشگری . 

سلام لطفاخودتان را معرفی کنید و بفرمائید از کی به وبلاگ نویسی مشغول شدید؟

سلام . زویا عطایی هستم متولد تهران و هفدهمین روز از روزهای سرد اسفند شصت .-دو سال یا بهتر بگم دقیقا دو سال هست که وبلاگ نویسی رو شروع کردم .

هدفتان از وبلاگ نویسی چه بود؟آیا به اهداف خود رسیده اید؟

در وهله ی اول ابراز حس درون و آوردن اونها روی کاغذ .( چه خوب که این کاغذ ، کاغد مجازی پرشین بلاگ بوده و هست و همیشه خواهد بود .)بله . تا الان که می نویسم به اونچه که خواسته و هدفم بوده رسیدم .

 چی شد پرشین بلاگ رو انتخاب کردی؟

با پرشین بلاگ آشنایی چندانی نداشتم و از طریق یکی از دوستانم با محیط وبلاگ نویسی و همینطور پرشین بلاگ آشنا شدم .

 به نظر شما کدام از اهمیت بیشتری برخوردار است؟خودتان از نوشتن لذت بیشتری ببرید یا مخاطبین از خواندن مطالب شما لذت ببرند؟؟

به نظر من هر دو مورد از اهمیت خاص خودشون برخوردارند .اگر مخاطب از مطالب من لذت ببره ، خواه ناخواه این لذت در من هم ایجاد میشه و خود من هم از نوشتن لذت می برم و سعی میکنم روز به روز با نوشته های بهتری ظاهر بشم .( عکس این قضیه هم صادق است ) 

روزانه وبلاگتو به روز می کنی یا هفتگی ؟

آپدیت روزانه و هفتگی برای من مفهومی نداره . هر زمان که نیاز به نوشتن داشته باشم مینویسم. هر زمان که مطلب تازه ای در ذهنم باشه ، بدون هیچ وقفه ای میام و مینویسم . 

تا حالا شده از مطالبت توی وبلاگ های دیگه استفاده بشه بدون اجازه ؟ چه حسی داری؟

خداروشکر تابحال مطلبی اونهم بدون اجازه از خودم جایی ندیدم . خب مسلما نویسنده حس خوبی نخواهد داشت وقتی مطلبش رو جایی میبینه اونهم بدون ذکر نام نویسنده و منبع.

 توی وبلاگ نویسی خاطره داری برامون تعریف کنی؟

 حضور ذهن نداشتن خیلی بده .

( میشه بریم سراغ سوال بعدی ؟)

بهترین وبلاگی که توی پرشین بلاگ دیدی؟

همه ی وبلاگها به نظرم به نوبه ی خود وبلاگهای خوبی هستن . آره ... همه ی وبلاگها از نظر من خوب هستن .

 بهترین کامنتی که داشتید؟

کامنتهای خوب زیاد داشتم . گاهی وقتا بعضی از کامنتها انقدر برام جذابیت دارن که دلم میخواد جای نوشته ی خودم رو با اون کامنت عوض کنم . ( جا داره همینجا از فرصت استفاده کنم و از دوستانی که با نظرات زیباشون من رو در امر نوشتن یاری و راهنمایی میکنن ، تشکر کنم . )

به وبلاگ خودتان از 20 نمره چند می دهید؟

اصلا بهش فکر نکردم . اما الان فکر میکنم  . . .

 نمره ای بین 10 تا 12 میدم 

مولفه های جذب مخاطب از نظر شما چیست؟

از نظر من وبلاگی میتونه موفق و توانمند در زمینه ی جذب مخاطب باشه که دارای نوشته های عامیانه و ساده و در عین سادگی ، آموزنده و پر معنا باشه و حرف دل مخاطب رو به خوبی و ماهرانه روی کاغذ آورده باشه .

زمانی برای اتمام وبلاگ نویسی در نظر گرفته اید؟

خیر . تا جایی که در توان ام باشه نوشتن رو ادامه میدم و لذت می برم. 

در مورد پرشین بلاگ چه نظری دارید؟ با طرح پیشنهاد و انتقاد خود ما را همراهی کنید.

به نظرم سایت خوب پرشین بلاگ که بزرگترین سایت جامعه ی اینترنتی ایرانیان هم نام گرفته ، همه ی امکانات رو برای من و تمام اعضاء فراهم کرده تا بتونیم در محیطی بی دغدغه ، مطالب خودمون رو اعم از ادبی ، علمی ، هنری و غیره قرار بدیم .با توجه به نکات مثبت پرشین بلاگ ،  انتقاد جایز نیست . 

درباره کلمات زیر ، کوتاهترین عبارتی که به ذهنت میاد چیه؟

خدا : همراه من در تمام مراحل زندگیم .

عشق : قشنگترین تجربه ی زندگی .

پرشین بلاگ : بهترین ، بهترین و همیشه بهترین .

نوید چهره سا : مهربون ، دوست داشتنی ، آقااااااا ، با معرفت ،

.... خوب ، خوب ، خوب . هر چی بگم کم گفتم .

آشپزی : دور هم بودن .

دکتر مهدی بوترابی : ارادتمند شما .

نگار نیک نفس :  مهربون ، صمیمی و دوست داشتنی .

بهنامترین : همیشه خندون .

بهترین غذا : قورمه سبزی 

حرف آخر!

از تک تک عوامل سایت خوب پرشین بلاگ کمال تشکر رو دارم و برایتان

آرزوی شادکامی و سلامتی از خداوند مهربان خواستارم .

 

از طرف وبلاگ مصاحبه تولد وبلاگ خانم زویا عطایی

رو که مصادف شد با انجام این مصاحبه تبریک عرض می کنیم 

( و با تشکر از خبرنگار افتخاری این مصاحبه : خانم نگار نیک نفس)

مصاحبه با میلاد قزللو

$
0
0

معرفی کوتاه وبلاگ  

 باران‌نامه: شعرهایی که گفتم و می‌گویم و خواهم گفت 

  

http://baranameh.persianblog.ir

 

سلام لطفاخودتان را معرفی کنید و بفرمائید از کی به وبلاگ نویسی مشغول شدید؟

سلام و درود. میلاد قزللو هستم (فکر کنم کافی باشه). از ۲۵ مهر ۱۳۸۵ نخستین نوشته را در وبلاگ منتشر کردم.

 

 

چرا باران‌نامه؟ چرا این اسم رو انتخاب کردی؟

مثل کتاب‌های شعر قدیم، مثل شاهنامه و عشاقنامه و ساقی‌نامه و ... . البته مدرن‌تر و خاص‌تره.

هدفتان از وبلاگ نویسی چه بود؟آیا به اهداف خود رسیده اید؟

قربة الی الله. انتشار شعرهام در یک محیط مجازی و دریافت نظرات و بهبود شعرها و کلی هدف دیگه. تقریبا به بعضی از اهداف دست یافته‌ام و بعضی‌هاشون هم در نزدیکی دست یافتن هستن.

یه کمی درباره نوع نوشته‌های وبلاگت توضیح بده؟

شعرهایی که نوشتم و می‌نویسم و خواهم نوشت. فقط شعر

چی شد پرشین بلاگ رو انتخاب کردی؟

یه مقاله توی یه مجله می‌خوندم درباره وبلاگ‌ها که فهرست سرویس‌های وبلاگ فارسی رو نوشته بود و اولین اسم هم پرشین بلاگ بود.

به نظر شما کدام از اهمیت بیشتری برخوردار است؟خودتان از نوشتن لذت بیشتری ببرید یا مخاطبین از خواندن مطالب شما لذت ببرند؟؟

هر دو. اما در وهله‌ی اول خودم باید از نوشته‌ای که می‌نویسم لذت ببرم تا این لذت بتونه به خواننده هم منتقل بشه.

روزانه وبلاگتو به روز می کنی یا هفتگی ؟

شما بپرس ماهانه یا سالانه. بستگی به حال و هوام داره.

تا حالا شده از مطالبت توی وبلاگ های دیگه استفاده بشه بدون اجازه ؟ چه حسی داری؟

فکر کنم این اتفاق فقط یکی دو بار افتاده و زیاد مهم نبوده. حس بی‌خیالی.

 


توی وبلاگ نویسی خاطره داری برامون تعریف کنی؟

اینا که می‌نویسم، همه‌ش خاطره‌س اما اینکه خیلی خاص باشه و یادم مونده باشه، نه !

بهترین وبلاگی که توی پرشین بلاگ دیدی؟

خیلی سخته جواب دادن به این سوال.

بهترین کامنتی که داشتید؟

همه‌ی کامنت‌هایی که از دوستان گرامی می‌رسه، بهترینه.

نقطه ایده آل وبلاگ شما چیست؟

الان ایده‌آله. دیگه از این ایده‌آل‌تر!؟

به وبلاگ خودتان از 20 نمره چند می دهید؟

۲۰

مولفه های جذب مخاطب از نظر شما چیست؟

بستگی به موضوع وبلاگ و هدف صاحب وبلاگ داره. اما یه وبلاگ باید حال خوبی به مخاطب بده. نام خوب، گرافیک خوب، فونت مناسب نوشته‌ها، عنوان مناسب نوشته‌ها

زمانی برای اتمام وبلاگ نویسی در نظر گرفته اید؟

هر وقت مُردم، البته تا اون موقع یه وبلاگ رباتیک اختراع می‌شه که بر اساس مغزم وبلاگ رو به روز می‌کنه. تموم نمی‌شه.

در مورد پرشین بلاگ چه نظری دارید؟ با طرح پیشنهاد و انتقاد خود ما را همراهی کنید.

خیلی خوبه فقط وقتشو بیشتر کنن.

درباره کلمات زیر ، کوتاهترین عبارتی که به ذهنت میاد چیه؟

خدا : تنها

عشق : زندگی و مرگ

پرشین بلاگ : ایرانی

باران : که در لطافت طبعش خلاف نیست

باران‌نامه : سرزمین همیشه بارانی

شعر : آنچه از دل بجوشد

غزل : من بودم و ...

حافظ : رموز مستی و رندی

سعدی : استاد با حال

فردوسی : ایران

مولوی : این نه منم، نه من منم

خیال : زندگی

حرف آخر!

من بودم و دوش آن بت بنده‌نواز

از من همه لابه بود و از وی همه ناز

شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید

شب را چه گنه، حدیث ما بود دراز

...و یادتون نره که...

باران که بیاید همه عاشق هستند

( و با تشکر از خبرنگار افتخاری این مصاحبه : خانم نگار نیک نفس)


مصاحبه با سمیرا نجفی

$
0
0

معرفی کوتاه وبلاگ  

دوستداران محمدرضا گلزار وبلاگی برای سوپراستار سینما

http://golzar-superstar.persianblog.ir

 

سلام لطفاً خودتان را معرفی کنید و بفرمائید از کی به وبلاگ نویسی مشغول شدید؟

سلام.. سمیرا نجفی هستم..بیست و دو ساله از اصفهان.. متولد اول تیر هستم.. از بیست و نه مرداد هشتاد و پنج وبلاگ نویسی را شروع کردم با همین وبلاگ

 

هدفتان از وبلاگ نویسی چه بود؟آیا به اهداف خود رسیده اید؟

هدفم حمایت از بازیگر مورد علاقه ام بوده و هست و فکر میکنم تا حدودی به هدفم رسیدم

چرا به موضوع سینما و هنر برای نوشتن علاقمندید؟

چون طیف خیلی گسترده ای داره  و موضوع جالبی هست.. فکر میکنم واسه اکثر مردم جالب باشه از هنرمندان اطلاعاتی داشته باشند

 چی شد پرشین بلاگ رو انتخاب کردی؟

من قبل از این که شروع به وبلاگ نویسی کنم وبگردی میکردم و تو این وبگردی ها به پرشین بلاگ برخوردم و خیلی ازش خوشم آمد.. چند تا وبلاگ هم تو سرورهای دیگه ساختم که نتونستم با اون سرورها کنار بیام و به نظر من پرشین بلاگ بهترین سرور  وبلاگ نویسی هست

 به نظر شما کدام از اهمیت بیشتری برخوردار است؟خودتان از نوشتن لذت بیشتری ببرید یا مخاطبین از خواندن مطالب شما لذت ببرند؟؟

فکر میکنم رضایت مخاطب تو وبلاگ نویسی حرف اول را میزنه ولی خود وبلاگ نویس هم باید از نوشتن لذت ببره

 

روزانه وبلاگتو به روز می کنی یا هفتگی ؟

حدودا هفتگی

تا حالا شده از مطالبت توی وبلاگ های دیگه استفاده بشه بدون اجازه ؟ چه حسی داری؟

بله زیاد این اتفاق میافته.. خیلی ناراحت میشم و احساس میکنم زحماتم نادیده گرفته شده

 توی وبلاگ نویسی خاطره داری برامون تعریف کنی؟

آشنا شدن با بهترین دوستام از طریق وبلاگ نویسی بهترین خاطره ام هست

بهترین وبلاگی که توی پرشین بلاگ دیدی؟

وبلاگ های زیادی هستند اسم نمیبرم که اگه اسمی از قلم افتاد دلخوری بوجود نیاد

 بهترین کامنتی که داشتید؟

کامنت هایی که دوستان قدیمی میگذارند و خاطرات را زنده میکنند

نقطه ایده آل وبلاگ شما چیست؟

فکر میکنم موضوعش نقطه ایده آل باشه

به وبلاگ خودتان از 20 نمره چند می دهید؟

18

مولفه های جذب مخاطب از نظر شما چیست؟

موضوعات جالب و مطالب به روز

زمانی برای اتمام وبلاگ نویسی در نظر گرفته اید؟

نه فکرش هم نمیکنم که از وبلاگنویسی دست بکشم

در مورد پرشین بلاگ چه نظری دارید؟ با طرح پیشنهاد و انتقاد خود ما را همراهی کنید

به نظر من بهترین سرور وبلاگ نویسی پرشین بلاگ هست و امکانات و مزایای زیادی داره و مثل خیلی از سرورهای دیگه هر روز به مشکل برنمیخوره و این خیلی مهم هست که پرشین بلاگ خیلی زیاد به کاربرهاش اهمیت میده و من از همین جا تشکر میکنم از آقای بوترابی و تمام کسانی که برای پرشین بلاگ زحمت میکشند

درباره کلمات زیر ، کوتاهترین عبارتی که به ذهنت میاد چیه؟

خدا : بهترین همراه

عشق : زیباترین واژه

محمدرضا گلزار: آقای سوپراستار

پرشین بلاگ : بهترین سرور وبلاگ نویسی

دکتر مهدی بوترابی : مدیری موفق

نگار نیک نفس :  دوست داشتنی

حرف آخر!

مرسی از این که این فرصت را در اختیار من قرار دادید و در آخر تشکر میکنم از تمام کسانی که برای سایت پرشین بلاگ زحمت میکشند تا هر روز بهتر و بهتر بشه

( و با تشکر از خبرنگار افتخاری این مصاحبه : خانم نگار نیک نفس)

مصاحبه با مسعود ، پسری از نسل پارس

$
0
0

معرفی کوتاه وبلاگ  

وبلاگ پسری از نسل پارس با نام زندگی متولد شد و بعد از مدتی با لطف دوستان به جایگاهی برای بیان حرف های پسری از نسل پارس تبدیل شد 

http://masoudt.persianblog.ir

 

سلام لطفا خودتان را معرفی کنید و بفرمائید از کی به وبلاگ نویسی مشغول شدید؟

سلام من مسعود هستم، بعد از ظهر روز 26 اردیبهشت ماه سال 1372 تو شهر تهران وسط دود و ترافیک تو آغوش یه پدر و مادر که دنیارو باهاشون عوض نمیکنم چشم به دنیا باز کردم و از روز 2 اردیبهشت ماه سال 1389 در دنیای مجازی متولد شدم و خونه افکارم پرشین بلاگ شد


هدفتان از وبلاگ نویسی چه بود؟آیا به اهداف خود رسیده اید؟

اولش هدف خاصی نداشتم اما بعد از گذشت چند ماه برای خودم یه اهدافی رو مدنظر قرار دادم که سعی میکنم کم کم بهشون برسم

چی شد پرشین بلاگ رو انتخاب کردی؟

من اولش برای اسم پرشین بلاگ این سرویس رو انتخاب کردم اما متوجه شدم بروز رسانی در پرشین بلاگ راحت تره و امنیت کاربر در این سرویس بیشتره ، تازه اینجا بچه هایی داره که هیچ کجا نداره

 به نظر شما کدام از اهمیت بیشتری برخوردار است؟خودتان از نوشتن لذت بیشتری ببرید یا مخاطبین از خواندن مطالب شما لذت ببرند؟؟

فکر کنم وقتی مخاطب من از نوشته من لذت ببره من هم از نوشتم لذت بیشتری میبرم پس این یه رابطه میشه لذت مخاطب من مساوی با لذت خود منه

روزانه وبلاگتو به روز می کنی یا هفتگی ؟

من تغریبا هر 2 هفته یکبار وبلاگمو بروز میکنم اما گاهی زود تر و یا گاهی دیر تر هم میشه بیشتر به دلم مربوط میشه که چه وقتی حس نوشتن بگیرتم

تا حالا شده از مطالبت توی وبلاگ های دیگه استفاده بشه بدون اجازه ؟ چه حسی داری؟

راستش اره اما تو وبلاگ نبود تو فیس بوک یکی از دوستام مطالب منو دیده بود، اولش همینطوری موندم که مطالب من تو فیس چیکار میکنه اما بعدش ناراحت شدم که چرا اینکارو کردن، انگار یه چیزی ازت دزدیده بشه

 توی وبلاگ نویسی خاطره داری برامون تعریف کنی؟

وبلاگ نویسی همش خاطره است، بهترین خاطراتم تو وبلاگ نویسی رو آشنایی با بچه های فنز میدونم  که دوستانی پر شورو نشاط هستن و همیشه بودن با اونها میتونه یه خاطره شیرین به جا بزاره مثل روز پیاده روی وبلاگ نویسان در بام تهران که از بهترین خاطرات تو دفترچه بچه های فنز و من به حساب میاد

بهترین وبلاگی که توی پرشین بلاگ دیدی؟

من به وبلاگ نمره نمیدم ، بیشتر به مطالب توجه دارم و میتونم بگم دوستانه من مطالبشون واقعا فوقالعاده است و تمامی وبلاگ هاشون رو دوست دارم

 بهترین کامنتی که داشتید؟

معمولا کامنت های من جنبه نظر مثبت به مطالبم رو دارن اما بعضی کامنت ها انتقاد دارن که هر وقت بهشون عمل کردم به نتیجه خوبی رسیدم و از گفتنشون معذورم

به وبلاگ خودتان از 20 نمره چند می دهید؟

12 دوازده

مولفه های جذب مخاطب از نظر شما چیست؟

اگه یه وبلاگ نویس بتونه احساس خودش رو به مخاطب برسونه میتونه این اجازه رو مخاطب بده که در مورد متن فکر کنه و این میتونه یکی از راه های جذب مخاطب باشه

وبلاگ همسرتان را نگاه می کنید؟ چطوره؟

راستش همسر ندارم اما اگه داشتم هم نگاه نمیکردم

تا حالا شده غذاتون بسوزه ؟

نه ، درسته پسرم اما آشپزیم بد نیست

زمانی برای اتمام وبلاگ نویسی در نظر گرفته اید؟

شاید مرگم برای اتمام وبلاگ نویسی بهترین زمان در حالت عادی باشه، این دوره زمونه اتفاقات از مرگ هم بدترن ... شاید یه اتفاق باعث بشه دیگه ننویسم

در مورد پرشین بلاگ چه نظری دارید؟ با طرح پیشنهاد و انتقاد خود ما را همراهی کنید.

پرشین بلاگ یدونه باشه، نظر خاصی ندارم

درباره کلمات زیر ، کوتاهترین عبارتی که به ذهنت میاد چیه؟

خدا : من و وجودم

عشق : پیدا نمیشه

پرشین بلاگ : آزادی

دکتر مهدی بوترابی : پدر پرشین

خانم پولادزاده : افتخار آشنایی ندارم

نگار نیک نفس : عجیب و دوست داشتنی

اکبر وکیلی تجره : افتخار آشنایی ندارم آدم جالبی باید باشه

بهترین غذا : کشک بادمجون

حرف آخر!

خیلی ممنون که به من افتخار دادین و با من مصاحبه کردین و ممنون از ( رخ ) که منو با دنیای وبلاگ آشنا کرد

( و با تشکر از خبرنگار افتخاری این مصاحبه : خانم نگار نیک نفس)

مصاحبه با مریم حضرتی نویسنده وبلاگ پاییز غروب

$
0
0

 

 

 

معرفی کوتاه وبلاگ  

http://malmale-mahtab.persianblog.ir

دل نوشته هایی از خودم یا شعرهایی از دیگران که دوست دارم.-

http://ketabestan.persianblog.ir

وبلاگ کتابستان هستش که مشارکت در به روز رسانیش دارم . اینجا کتاب های پی دی اف رو با ذکر منبع می ذاریم.

http://audiobook.persianblog.ir

وبلاگ کتابخانه صوتی هستش که مشارکت در به روز رسانیش دارم. اینجا کتابهای صوتی رو از سایتهای معتبر با ذکر منبع مذاریم و همچنین بعضی از کتابها رو خودمون آپلود می کنیم و مستقیم می ذاریم.

http://1book.persianblog.ir

وبلاگ یک کتاب هستش که مشارکت در به روز رسانیش دارم . اینجا کتابهای خوب معرفی می کنیم. نویسندگان معروف و گمنام ایرانی و خارجی معرفی می کنیم. همچنین نقد کتابها رو می ذاریم

سلام لطفاً خودتان را معرفی کنید و بفرمائید از کی به وبلاگ نویسی مشغول شدید؟

من مریم حضرتی متولد 19 شهریور 58 از همدان هستم . و وبلاگ نویسی رو از 22 بهمن 89 شروع کردم

هدفتان از وبلاگ نویسی چه بود؟آیا به اهداف خود رسیده اید؟

هدفم نوشتن دل نوشته هایی هست که هر کس در تنهایی خودش زمزمه می کنه . در نظر دارم به زودی اولین مجموعه از اشعارم را به چاپ برسونم... برای این منظور با انتشارات زهره مذاکراتی را انجام دادم و امیدوارم به زودی کتابم چاپ بشه.

 چی شد پرشین بلاگ رو انتخاب کردی؟

من از طریق شبکه ی اجتماعی با فنز پرشین بلاگ آشنا شدم و اونجا بود که دوستان این سایت رو به من معرفی کردند

 به نظر شما کدام از اهمیت بیشتری برخوردار است؟خودتان از نوشتن لذت بیشتری ببرید یا مخاطبین از خواندن مطالب شما لذت ببرند؟؟

به نظر من نویسنده اول باید خودش از نوشته هاش لذت ببره تا بتونه این انرژی رو با نوشته هاش به مخاطبش انتقال بده

روزانه وبلاگتو به روز می کنی یا هفتگی ؟

والا زمان بندی مشخصی برای به روز رسانی  وبلاگ خودم ندارم هر وقت مطلبی به ذهنم برسه می نویسم . اما  وبلاگ کتابها رو سعی می کنم هر روز به روز کنم.

تا حالا شده از مطالبت توی وبلاگ های دیگه استفاده بشه بدون اجازه ؟ چه حسی داری؟

نه شاید هم من ندیدم.اما به شدت مخالف این کارم . یه بار یه وبلاگی یکی از شعرهای دوست عزیزم آقای کامران فریدی رو به اسم خودشون گذاشته بودند که من طاقت نیاوردم و اعتراض کردم و ایشون مجبور شدند اسم نویسنده رو پایین مطلب بذارن

 توی وبلاگ نویسی خاطره داری برامون تعریف کنی؟

 وبلاگ نویسی از روز اول تا الان همش برام خاطره هستش اما قشنگترین خاطرات من مربوط میشه به آشنایی با بچه های خوب فنز که از دوستی و مصاحبت باهاشون لذت می  برم

بهترین وبلاگی که توی پرشین بلاگ دیدی؟

بیشتر وبلاگ ها رو من دوس دارم اما بهترین وبلاگی که من خوندم مربوط هستش به آقای میم صدقی با عنوان یک روز بعدازظهر-http://1RoozBadAzZohr.persianblog.ir

 بهترین کامنتی که داشتید؟

مثل رودها/که تقدیرشان دریاست /من به دنبالت/هزار تکّه می شوم .../هزار کوچه/هزار خانه می شوم/پای بغض پنجره ها/هزار نی لبک/هزار عاشقانه می شوم/ذهن شمعدانی ها/از عطر تو لبریز است/من به دنبالت/هزار برگ/هزار جوانه می شوم/تن ِ شب/پر از باغ های رؤیائی ست/من به دنبالت/هزار گل/هزار پروانه می شوم/مثل تقدیرِ  بی برو برگرد/می دانم عاقبت/من به دنبالت
هزار دیوانه می شوم
 

از یه ناشناس بهترین کامنت من بوده 

نقطه ایده آل وبلاگ شما چیست؟

اینکه مخاطبام منتظر به روز رسانی وبلاگم باشند

به وبلاگ خودتان از 20 نمره چند می دهید؟

این سوال خیلی سختی باید دیگران نمره بدن

مولفه های جذب مخاطب از نظر شما چیست؟

به نظر من دلنشین بودن نوشته برای جذب مخاطب کافیه

تا حالا شده غذاتون بسوزه ؟

به ندرت این اتفاق برام پیش میاد

زمانی برای اتمام وبلاگ نویسی در نظر گرفته اید؟

قصد دارم تا زنده ام بنویسم

در مورد پرشین بلاگ چه نظری دارید؟ با طرح پیشنهاد و انتقاد خود ما را همراهی کنید.

جا داره اینجا از دکتر بوترابی کمال تشکر رو داشته باشم به خاطر این صمیمیت و همدلی که با بچه های فنز دارند. ایشون اخلاق فوق العاده خوبی دارند . من در جلساتی که ایشون برای بچه های فنز می ذارن دیدم که ایشون به بچه ها اجازه ی هر نوع انتقاد و پیشنهاد با طیب خاطر میدن

درباره کلمات زیر ، کوتاهترین عبارتی که به ذهنت میاد چیه؟

خدا :همین نزدیکی ها

عشق :نفسم از توست

پرشین بلاگ :محیط سالمی که منو از تنهاییام نجات داد

پشت نقاب شب : یه روز آفتابی

آشپزی : خوشمزه

دکتر مهدی بوترابی :عرض ادب و احترام دارم خدمتشون

نگار نیک نفس : یه دوست خیلی خوب

اکبر وکیلی تجره : حاجی فنزستان

بهترین غذا : هر چی که با عشق پخته شه

 


حرف آخر!

زمستان یعنی فروردینی که سفره ی هفت سینش نشانِ آمدن بهار است

و نامه های بی جوابم نشان از نیامدنت

مصاحبه با آرمان بایون سا نویسنده وبلاگ سیگار و اسپرسو

$
0
0

معرفی کوتاه وبلاگ  

بلاگ سیگار و اسپرسو دل نوشته هایی ـه که من برای رها شدن از حس های بدم بهش پناه میبرم. تلخ ـه تلخ ـه تلخ...

 

http://sigaroespersu.persianblog.ir

 

سلام لطفاً خودتان را معرفی کنید و بفرمائید از کی به وبلاگ نویسی مشغول شدید؟

سلام... آرمان... آرمی... خاکستر... خیلی وقته مینویسم... اولین پست از اولین بلاگم رو تو تاریخ پونزده بهمن سال هشتاد و یک نوشتم... این چهارمین بلاگیه که دارم و داخلش مینویسم..

هدفتان از وبلاگ نویسی چه بود؟آیا به اهداف خود رسیده اید؟

در ابتدا از روی کنجکاوی که اصلن این بلاگی که میگن چیه و چه طوری ـه مینویشتم... اما بعد از کمی تبدیل شد به جایی برای دل نوشته هام...

آرمان روزی چند نخ سیگار میکشی؟

نه من سیگاری نیستم...

پس چرا سیگار و اسپرسو  شد اسم وبلاگت؟

من نه سیگار میکشم نه اسپرسو میخورم... قصدم از انتخاب این اسم فقط و فقط تاکید روی تلخی بیش از اندازه متن هام بود...

چرا به این شیوه نگارش علاقمندید؟

در حالت عادی راهی رو سراغ ندارم برای بیان احساسات درونیم... بلاگم این مسئولیت رو بدوش میکشه...

 چی شد پرشین بلاگ رو انتخاب کردی؟

اولین بلاگم توی پی بی بود و داخلش راحت بودم... به سرویس دهنده های دیگه هم سر زدم... اما دست آخر برگشتم به پی بی...

 به نظر شما کدام از اهمیت بیشتری برخوردار است؟خودتان از نوشتن لذت بیشتری ببرید یا مخاطبین از خواندن مطالب شما لذت ببرند؟؟

من برای مخاطب نمی نویسم... صرفن میخوام خودم رو خالی کنم... که ممکنه بعضی ها با من هم عقیده باشن و کامنت های موافق بزارن و خیلی ها هم خوششون نیاد و  alt+F4 رو بغل کنن...

روزانه وبلاگتو به روز می کنی یا هفتگی ؟

زمان دقیقی برای آپ شدن بلاگ ندارم... فقط وقتی که حالم خیلی بهم ریختس... اون موقع خود به خود صفحه مطلب جدید باز میشه و کلمه ها بدون هیچ گونه تفکری روی کیبرد جاری میشن...

تا حالا شده از مطالبت توی وبلاگ های دیگه استفاده بشه بدون اجازه ؟ چه حسی داری؟

یه چند باری شده... حتی یک نفر هم میخواست که با یه سری نوشته دیگه چاپشون کنه... حس بدی بهم دست داد و خواستم که جلوش رو بگیرم... اینکه چقدر موفق بودم هم اصلن مهم نیس...

 توی وبلاگ نویسی خاطره داری برامون تعریف کنی؟

خاطره نه... اما... دو تا اتفاق...

 من از این بلاگ دوستایی رو پیدا کردم که تو واقعیت مثلشون رو هیچوخ نداشتم... به بلاگم از این بابت هم مدیونم... و اینکه امسال توی روز تولدم یه پست گذاشتم که هر تیکه اش رو یکی از بلاگ نویس ها برام نوشته بود... هر وقت میخونمش بغض گلوم رو فشار میده...

بهترین وبلاگی که توی پرشین بلاگ دیدی؟

بلاگ خوب کم نیست توی پی بی... همینطور که بلاگ الکی هم خیلی زیاده... اما دو سه تا بلاگر خوبی که میشناسم تو پی بی نیستن..

 بهترین کامنتی که داشتید؟

یه سری کامنت از یه آدم نما... کلی فحش و بد و بیراه... اونم به مدت تقریبن یک سال پیاپی...

میگن هر وقت دیدی دشمن داری به خودت امیدوار شو... هـه...

به وبلاگ خودتان از 20 نمره چند می دهید؟

به بلاگ نمره ای نمیدم... به خودم صفر میدم که توانایی خالی کردن حس های بدم رو ندارم و مجبورم سر بلاگ خالیش کنم...

زمانی برای اتمام وبلاگ نویسی در نظر گرفته اید؟

بارها بلاگ رو بستم و دوباره بازش کردم... میگن بلاگ نویس ها پایانی ندارن... اینو خودم حس کردم... اما فقط وقتی قلمم بخشکه دیگه نمی نویسم...

در مورد پرشین بلاگ چه نظری دارید؟ با طرح پیشنهاد و انتقاد خود ما را همراهی کنید.

پرشین بلاگ خیلی وقته یه جا داره در جا میزنه... امکانات کوچیک گاهی بهش اضافه میشه... پی بی سایت بزرگیه... بهتره برای بهتر شدن از فکر های تازه استفاده کنه...

درباره کلمات زیر ، کوتاهترین عبارتی که به ذهنت میاد چیه؟

سیگار و اسپرسو: تنفس مصنوعی...

خاکستر: اون روی چهره...

دوزخی: فرمانده...

اشک لیــلی: سکوت...

عشق : توهم...

فرهاد مهراد: صدای بی صدا...

کتاب مورد علاقه: میرا...

موزیک مورد علاقه: راک...

پرشین بلاگ: امکان...

حرف آخر!

ابتدا از شما سپاسگزارم برای ترتیب دادن این مصاحبه...

و امیدوارم به روزای بهتر...

به قول شاهین نجفی: این روزا من به این امید زنده ـم... این وضعیت عوض میشه میدونم...

( و با تشکر از خبرنگار افتخاری این مصاحبه : خانم نگار نیک نفس )

مصاحبه با کتایون حسینیان نویسنده وبلاگ کافه خاطره

$
0
0

معرفی کوتاه وبلاگ  

کافه خاطره ، گذری است برای آدم های خاطره باز .

www.mementocafe.persianblog.ir

 

 

 

سلام لطفاً خودتان را معرفی کنید و بفرمائید از کی به وبلاگ نویسی مشغول شدید؟

بهم می گن کتایون . از پدرم حسینیان بهم رسیده . سلام ! من کتایون حسینیان هستم . متولد 9 ام تیرماه 69 .

از سال 85 وبلاگ می نویسم و کارم رو با یک وبلاگ سینمایی شروع کردم .

هدفتان از وبلاگ نویسی چه بود؟آیا به اهداف خود رسیده اید؟

هدف برای من شریک شدن یک سری دغدغه ها با دیگران بود ( و صد البته خونده شدن ) ک خوشبختانه بله ب هدفم رسیدم . مخاطب های خاص خودم رو دارم ک لطف شون همیشه شامل حال من شده و مطالب ام خونده شدن و نظرات جالبی هم گرفتم و تجربه های بزرگی کسب کردم . تجربه هایی ک راه زندگی ام رو حتی عوض کردن .

می دونید حس خیلی قشنگیه ک خونده بشی و نقد بشی . اونم از طرف یک سری آدم ک ندیدی شون و می دونی ک نقدهاشون بر اساس قضاوت و شناخت قبلی از تو نیست . و همین نقدها خیلی کمک می کنه ب بهتر بودن . واسه همین در میانه راه وبلاگ نویسی یک سری اهداف جدید برای من تعریف شدن ک سعی می کنم ب اونا هم برسم :)

 چی شد پرشین بلاگ رو انتخاب کردی؟

من از اون زمان ک پرشین بلاگ دات کام داشت باهاش کار کردم ! پرشین بلاگ پاسخگوی همه نیاز های من بود . هر چیزی ک احتیاج داشتم برای داشتن یک وبلاگ خوب رو داشت . الانم بهش خیلی عادت دارم و حتی اگه سرویس بهتری هم بیاد رو دستش ( ک نمیاد ! ) باز هم نمی تونم برم جای دیگه ای !

 به نظر شما کدام از اهمیت بیشتری برخوردار است؟خودتان از نوشتن لذت بیشتری ببرید یا مخاطبین از خواندن مطالب شما لذت ببرند؟؟

خب نمی شه دقیقا گفت . ولی مسلما وقتی من دارم وبلاگ می نویسم یعنی اینکه دوست دارم بقیه بخونن و لازمه اش اینه ک بقیه دوست داشته باشن اون مطلب رو ک شروع کنن به خوندن . و من همیشه می گم وقتی خودت چیزی رو دوست نداشته باشی نمی تونی انتظار داشته باشی ک بقیه هم خوششون بیاد و همیشه وقتی یک پست رو دارم می نویسم اول باید خودم ازش لذت ببرم ک بعد لذت خوندنش رو با کسی شریک بشم . پس دو طرف رو حفظ می کنم و بیشتر سعی می کنم در حین نوشتن نگاهم ب مخاطب ام باشه . و عموما مطالب اجتماعی سعی می کنم بنویسم و موضوعاتی رو انتخاب می کنم ک شامل حال همه بشه و باهاش همذات پنداری کنن .

روزانه وبلاگتو به روز می کنی یا هفتگی ؟

یک دوره ای بود خیلی فعال بودم . روزانه نویسی می کردم . اما الان کم کار شدم ! البته مشغله درس و زندگی هم هست . گاهی هفتگی گاهی ماهی یکی دو بار .

تا حالا شده از مطالبت توی وبلاگ های دیگه استفاده بشه بدون اجازه ؟ چه حسی داری؟

بله زیاد دیدم . اوایل ناراحت می شدم ک چرا بی اجازه اما بعد ها ب این نتیجه رسیدم ک تا زمانی ک خوب نباشی سعی نمی کنن  مطالبت رو بردارن و ب نام خودشون استفاده کنن . پس از اون ب بعد خیلی ناراحت نمی شم ! و البته اینم بگم ک کپی رایت مساله ای است ک باید شدیدا فرهنگ سازی بشه بین همه . بودن دوستانی هم ک اجازه گرفتن و مطلب رو استفاده کردن ک من خیلی خیلی خوشحال شدم و این اجازه رو با شادی بهشون دادم ! ک همین جا مجددا ازشون تشکر می کنم ک نوشته های من رو قابل پست توی وبلاگشون دونستن .

 توی وبلاگ نویسی خاطره داری برامون تعریف کنی؟

 وبلاگ نویسی برای من یعنی زندگی . من همه روزهام رو با دوستانم شریک می شدم . پس خاطره خیلی هست . خاطرات خوب و بد . بهترین هاش روزایی بود ک با فنز پرشین بلاگ همکاری می کردم . چون خیلی خوشحال بودم ک می تونم کمک کنم ب پرشین بلاگ و می تونم مفید باشم !


بهترین وبلاگی که توی پرشین بلاگ دیدی؟

خیلی زیاده . خیلی . بخوام نام ببرم حوصله همه سر می ره !

 بهترین کامنتی که داشتید؟

اینم خیلی زیاده . اما از آقای نجف زاده و خانم زندی کامنت هایی داشتم بر نوشته هام ک خیلی برام امیدوار کننده بودن .

نقطه ایده آل وبلاگ شما چیست؟

این رو باید از مخاطبین پرسید .

به وبلاگ خودتان از 20 نمره چند می دهید؟

وبلاگ مثل بچه آدم می مونه . هیچ مادری نمیاد از بچه اش بد بگه و بهش نمره کامل نده . قضیه همون بچه سوسک اس ک رو دیوار راه می رفت ! این رو هم باید از دوستان پرسید .

مولفه های جذب مخاطب از نظر شما چیست؟

شاید همه بگن ظاهر خیلی مهم نیست . اما ب نظر من یک ظاهر خوب ( حالا از قالب گرفته تا دسترسی های آسان ب مطالب و دسته بندی شده و سبک و حتی فونت و سایز نوشته ) خیلی ب جذب مخاطب کمک می کنه . اینکه وقتی یکی میاد احساس راحتی بکنه با محیط و حس خوبی داشته باشه و گیج نشه . و مهم تر از اون یک نوشته قوی هست . شما شاید یک جمله بنویسی اما انقدر خوب باشه ک یک نفر روزی چند بار بیاد و بخوندش . پس اول نوشته خوب دوم ظاهر خوب ب نظر من ملاکه .

زمانی برای اتمام وبلاگ نویسی در نظر گرفته اید؟

من خیلی تصمیم گرفتم ک دیگه ننویسم . اما ننوشتن برای کسی ک عاشق نویسندگی ئه مثل ی جور خودکشی هنری می مونه . پس پاسخ ام خیره ! تا وقتی زنده ام می نویسم . اونم تو جایی ک ب من عشق ب نویسندگی داد . یعنی همین وبلاگ ام توی پرشین بلاگ .


در مورد پرشین بلاگ چه نظری دارید؟ با طرح پیشنهاد و انتقاد خود ما را همراهی کنید.

پرشین بلاگ ب من اعتماد ب نفس نوشتن داد . باور کنید از دل همین وبلاگ نویس ها فردا روزی نویسنده های بزرگی بیرون میان . فقط این رو بگم ک پاینده باد پرشین بلاگ و تیم قوی پشت این سرویس .
تنها یک مساله ای هست اینکه ای کاش می شد روی پرشین بلاگ بدون خرید هاست دامنه انداخت . چون کسایی ک می خوان وبلاگشون رو تبدیل ب سایت کنن اگه بخوان توی پرشین بمونن باید هزینه سنگین هاست رو هم بپردازن .

با این حال ممنونم ب خاطر همه خوبی هاتون :)

درباره کلمات زیر ، کوتاهترین عبارتی که به ذهنت میاد چیه؟

خدا : بهترین دوست

عشق : مامانم

پرشین بلاگ : برای من نقطه شروع یک راه متفاوت

دکتر مهدی بوترابی : بهترین

خانم پولادزاده : مسئول

نگار نیک نفس :  گل ب معنای واقعی

 

حرف آخر!

من عاشق وبلاگ ام هستم نه به خاطر خودم ، که به خاطر شما ! کسایی که حتی برای یکبار اومدن خوندن ، نظر دادن و رفتن ، اونایی که موندن ، اونایی که باعث پیشرفتم شدن ، اونایی که همدل بودن ، اونایی که درک کردن ... و من ممنونم ، ممنونم از همه شما ، از این همه مهر و محبت . پس باشید ک من در کنارتون احساس می کنم بهترین و خوشبخت ترین آدم دنیام . ممنون :)

( و با تشکر از خبرنگار افتخاری این مصاحبه : خانم نگار نیک نفس )

Viewing all 31 articles
Browse latest View live




Latest Images